گزیده سخنان یوگاندا
هنگامی که دیگران به درستی شما را درک نمی کنند،خداوند شما را درک می کند.او عاشقی است که همواره شما را دلگرم می نماید،بدون توجه به اینکه مرتکب چه خطاهایی شده اید. سایرین تنها لحظه ای اظهار مهر می کنند و سپس شما را از یاد می برند، اما او هیچگاه رهایتان نمی کند.خداوند هر روز از طرق بی شماری خواهان عشق شماست، اگر او را نپذیرید مجازاتتان نمی کند، اما شما خودتان خود را مجازات می کنید.
دریابید:آنکه تسلیم خداوند است همه چیزتسلیم اوست.
***
بشر در جستجوي پايدار و ابدي براي «چيز ديگري» است، كه اميدوار است برايش شادي كامل و بيمنتها به ارمغان آورد. براي آن عده از افرادي كه جستجو كرده و خدا را يافتهاند، جستجو به پايان رسيده است. ذات احديت آن «چيز ديگرِ» است.
***
حس شفقت داشتن نسبت به همه موجودات، برای شناخت حق ضروری است؛ چون خود حق هم سرشار و لبریز از این کیفیت است. آن هایی که قلب رئوف و مهربانی دارند، می توانند خود را جای دیگران بگذارند، درد آن ها را احساس کنند و در صدد رفع آن برآیند.
***
عشق الهی توصیف کردنی نیست، اما وقتی که قلب آدمی پالایش می شود و آرام می گیرد، می توان این عشق را احساس کرد. وقتی ذهن و احساس، متوجه درون و باطن می شود، آدمی شعف و سرور الهی را احساس می کند. لذات حواس پنج گانه دوامی ندارد، اما سرور الهی ابدی و بی نظیر است.
***
اگر پروردگار را بدون هیچ قید و شرطی دوست داشته باشید، او هم قلب شما را از عشق بدون قید و شرطی که نسبت به همه انسان ها دارد، لبریز می سازد. کسی که در زندان "من" و "مال من" محصور است، معلوم است که خدای همه جا حاضری را که در انسان و همه موجودات زنده مأوا دارد، هنوز کشف نکرده است.
***
شما باید پیش از آنکه در مورد هر مطلب مهمی تصمیم بگیرید در سکوت به مراقبه بپردازید، و از خداوند طلب دعای خیر کنید. در چنین حالتی قدرت خداوند در نهان قدرت شما است. در نهان ذهن شما ذهن حضرت حق است، و در پس اراده شما اراده او در عمل است.
***
شما برای انجام یک ماموریت الهی به زمین فرستاده شده اید.ببینید چقدر این امر مهم است ! نگذارید این "من" ناچیز مانعی بر سر راه دستیابی شما به هدف لایتناهی باشد.
***
کارهای زیادی متقبل می شوم ،اما هرگز احساس نمی کنم که تحمیلی است ، زیرا همه کارها را برای خدا انجام می دهم.
***
به یاد داشته باشید که وقتی برای آرزویی خوب تلاش می کنید،خداوند شما را هدایت می کند و شما را برای آن تلاش ارزنده برمی انگیزد.
***
سرنوشت چیست؟
آیا سرنوشت یک نیروی اسرارآمیز و سازش ناپذیر برونی است که بر تقدیر انسان حاکم است؟
تأثیر چنین مفهومی در بسیاری این بوده است که فکر کنند هر چه هست همانست و نمی توان راجع به آن کاری کرد. سرنوشت حکمی نیست که از پیش مقرر شده باشد – اما تحت قانون علیت، یا کارما، توسط خود شما تعیین می گردد. خداوند به شما اختیار عمل داده است؛ اما قانون علیت بر حسب کیفیت کردار شما نتیجه آن را معین می سازد. بدین سان هر عملی نتیجه علی یا تأثیر خاص خود می شود. وقتی عمل خاصی را به تحرک درآورید؛ نتیجه یا تأثیرش هماهنگی متقابل و اجتناب ناپذیر با آن عمل خواهد داشت. کردار چه خوب باشد و چه بد دارای عواقب واکنشی است. بنابراین شما روز به روز دارید عللی را می آفرینید که تعین کننده سرنوشت تان خواهد شد.
شناخت حق به منزله شركت در تشييع جنازه تمام غم و اندوهها است.
***
با وجود تمامی گناهانی که در گذشته مرتکب شده اید
خود را گناهکار نخوانید
همیشه به خود تاکید کنید که موجودی الهی هستید
به محض احساس گناه ذهن این برداشت را به عنوان واقعیت می پزیرد
و دیگر نمی توانید خود را الهی بدانید
خداوند این خطاها را علیه شما به کار نمی گیرد
فقط از شما می خواهد همان خطاها را تکرار نکنید...
***
همه روحها برابرند. تنها تفاوت میان من و شما این است که من سعی کردم و به خداوند نشان دادم که به او عشق می ورزم و او به سویم آمد. عشق آهنربایی است که خداوند نمی تواند از آن بگریزد.
***
دنیا به وجود آمده تا ما را سرگرم کند نه اینکه شکنجه دهد.(هرچند که ظاهرا درحال شکنجه ماست)خداوند فیلم سینمائی آفرینش(دستگاه خلقت)را بسیار پیچیده و مملو از تضادهای خوب و بد ساخته است.
چندبار اتفاق افتاده که به دیدن فیلمی جنائی رفته اید و هنگام بازگشت گفته اید:فیلم جالبی بود...
***
سعی کنید به فیلم زندگی,با همین احساس ساده نگاه کنید.اکثر افراد که امروز روی زمین زندگی می کنند,صدسال پیش اینجا نبوده اند.عده ای پیش از ما اینجا بوده اند و ما که اکنون اینجائیم,صدسال دیگر اینجا نخواهیم بود.همه خواهیم رفت و نسل بعد حتی اسمی هم از ما بر زبان نخواهد آورد.آنها هم چنین سرنوشتی خواهند داشت.این قانون این کره خاکی ست.
***
ما از مرگ به دلیل رنج ناشی از آن,ناشناختگی اش و اینکه ممکن است به دست فراموشی سپرده شویم,هراس داریم.این فکر اشتباه است...
هراس از مرگ برای چیست؟مرگ برای رهایی ما می آید.شما نباید آرزوی مرگ داشته باشید اما باید با درک این واقعیت که مرگ رهایی ما از رنج و سختی هاست,آرام بگیرید.مرگ نوعی بازنشستگی پس از کار پرمشقت زندگیست.لحظه ای تصور کنید که دیگر نگران هیچ چیز نیستید.آیا احساس خوبی نیست
گزیده سخنان وینستون چرچیل
میانجی مانند کسی است که به تمساح غذا می دهد و امیدوار است که آخرین کسی باشد که طعمه او میشود.
***
من آدم خوشبینی هستم؛ فكر نمی كنم اگر جز این باشم، حال و روز ام بهتر از این باشد.
***
درستكاری اهمیت دارد، ولی روراستی نیز مهم است.
***
بهای هیچ چیز گزاف تر از انتقامجویی نیست.
***
تجربه همیشه به سود انسان نیست، زیرا، هیچ رویدادی دوبار به یك شكل رخ نمیدهد.
***
ما از جهانیان، هیچ نمی خواهیم، جز احترام.
***
بدون انگیزه و شوق، همه ی خوبیهای دیگر، مفهوم خود را از دست خواهند داد.
***
شهامت چیزی است كه باعث می شود انسان بایستد و سخن بگوید. البته این هم كه انسان بنشیند و گوش دهد، شهامت است.
***
مهمترین كار ما این نیست كه ببینیم در دور دستهای مبهم و ناپیدا چه چیزهایی وجود دارد. كار ما این است كه به آنچه آشكارا در پیش رو داریم، بپردازیم.
***
بدون تردید، افراد بشر حاضر نیستند كه همگی بطور یكسان و برابر از گرسنگی بمیرند و بی گمان برای آخرین تكه نانی كه می ماند و باید تقسیم شود، درگیری شدیدی به وجود خواهد آمد.
***
من شخصأ دوست دارم بیاموزم، اگرچه همیشه نفرت دارم از این كه به من بیاموزند.
***
قرنهای تاریك باز خواهد گشت، روزگار حجر بر بالهای درخشان دانش باز خواهد گشت، چه بسا امروز بركت های بی شمار به بشر ارزانی داشته تا یك روز مایه ی نابودی وی شود، آگاه باش! فرصت از دست نرود.
***
حقیقت، انكارناپذیر است. بدخواهی ممكن است به آن حمله كند. ممكن است نادانی آن را به مسخره بگیرد، اما سرانجام حقیقت پایدار خواهد بود.
***
موفقیت، توانایی رفتن از شكستی به شكست دیگر بدون از دست دادن شور و حرارت است.
***
از مخالفت نهراسید؛ بادبادك تنها زمانی می تواند بالا رود كه با باد مخالف مواجه شود.
***
ماجراجو و خطرناك باشید، با روزگار به مقابله برخیزید و ترس به خود راه ندهید؛ زیرا هر چه پیش آید خوش آید.
***
شجاعت را به حق در صدر صفات برجسته انسان دانسته اند... زیرا این صفت تكیه گاه صفت های دیگر است.
***
كافی نیست حداكثر تلاش خود را بكنیم و در بهترین حد خود ظاهر شویم، گاهی لازم است كاری را در حد كفایت انجام دهیم.
***
اشخاص همیشه گناه را به گردن شرایط و بی نظمی می اندازند؛ من به شرایط و بی نظمی باور ندارم. مردان كامیاب، شرایط و نظم را جستجو می كنند و آن را می آفرینند.
***
امپراتورهای آینده، امپراتورهای فكر و اندیشه اند.
***
سیاستمدار كسی است كه حوادث فردا و یك ماه و یكسال بعد را پیش بینی كند و سپس بتواند دلایلی بیاورد كه چرا اتفاق نیفتاد.
***
تا هنگامی كه پایانهای بزرگ در جهان وجود دارد، می دانیم كه روح و معنی هستیم نه جسم و جانور.
***
آدم بدبین، سختی را در هر فرصتی می بیند، آدم خوش بین فرصت را در هر سختی.
***
با خوردن حرف هرگز سوء هاضمه نمی گیرید.
***
آیین دموكراسی بدترین شكل حكومت است. با وجود این از تمام آیین هایی كه تاكنون آزمایش شده بهتر است.
***
بزرگترین درس زندگی این است كه گاهی احمقها هم درست می گویند.
***
رو به پیشرفت، یعنی دگرگونی، رو به تكامل، یعنی دگرگونی های بسیار.
***
عیب جامعه این است كه همه می خواهند آدم مهمی باشند و هیچ كس نمی خواهد فرد مفیدی باشد.
***
بدون پول، آرامش به دشواری به دست خواهد آمد.
***
سرسخت و سمج و پایدار باشید و هرگز تسلیم نشوید.
***
من شخصاً همیشه آماده ی چیز یاد گرفتن هستم، هر چند همیشه هم دوست ندارم به من چیزی یاد بدهند.
***
همه از مردن در راه باورشان سخن می گویند، اما هیچ كس از كشته شدن در راه باورش دم نمی زند.
گزیده سخنان ویلیام شکسپیر
من وقت را هدر دادم و اکنون اوست که مرا هدر میدهد.
***
ای جسارت! دوست من باش.
***
دوستی نعمت گرانبهائی است ،خوشبختی رادوبرابر می کندوبه بدبختی تخفیف میدهد.
***
اگر كسی را دوست داری رهایش كن سوی تو برگشت از آن توست و اگر برنگشت از اول برای تو نبوده .
***
از بزرگی نترس؛ بعضی بزرگ زاده میشوند، برخی بزرگی را به دست میآورند و بعضی بزرگی را به دامانشان میاندازند.
***
آه که دروغ چه چهره زیبایی دارد.
***
به لبهایت خوار و خفیف کردن نیاموز که برای بوسیدن آفریده شدهاند.
***
خدا به تو یک صورت داده است و تو از آن صورت دیگری ساخته ای.
***
صورت شما كتابیست كه مردم می توانند از آن چیز های عجیب بخوانند.
***
به عمقت برو، در بزن و بپرس قلبت چه میداند.
***
اگر کلمات نایاب شوند، بهندرت بیهوده مصرف میشوند.
***
با خنده و شادی، بگذار چین و چروکهای پیری از راه برسند.
***
چقدر بدبختند آنان که صبر و شکیبایی ندارند؛ مگر نه آن است که زخم ذره ذره التیام مییابد.
***
ترسو قبل از مرگش بارها میمیرد؛ دلیر فقط یک بار طعم آن را میچشد.
***
عجیب است که گوش بشر در مقابل نصیحت کر شود ولی نسبت به چاپلوسی شنوا .
***
موطن آدمی را در هیچ نقشه جغرافیای نشانی نمی توان یافت، موطن آدمی در قلب همه کسانی است که دوستش دارند!
***
چرخ فلک، قایقهایی را به حرکت در میآورد که پارو آنها را به حرکت درنیاورده است.
***
زندگی داستانی است که یک ابله تعریف میکند؛ پر از غوغا و هیاهو اما نامفهوم.
***
زندگی کمدی است برای کسی که فکر می کند و تراژدی است برای کسی که احساس می کند.
***
اگر غبطه خوردن به عزت و شرافت گناه است پس من مجرمترین روح زمینم.
***
چیزی نداشته باشی؛ چیزی برای از دست دادن نداری.
***
ظن و گمان همیشه در کمین ذهن گناهآلود است.
***
جهنم خالی است چون همه دیوها اینجا هستند.
***
مگر پرتو شمع تا کجا میرسد؛ مرگ خوب هم در این دنیای حرف نشنو همین قدر میدرخشد.
***
من در قید خوشنودی تو، با جوابی که میدهم، نیستم.
***
اگر انجام دادن، به اندازه دانستن نیک از بد آسان بود، نمازخانهها کلیسا بودند و کلبه درویشان قصر پادشاهان.
***
اگر توانستی با نگاه به بذرهای زمان بگویی کدام جوانه میزند و کدام نمیزند، بعد با من حرف بزن.
***
نه خوب است و نه بد؛ فکر ماست که از آن خوب یا بد میسازد.
***
زندگی به اندازه یک داستان تکراری که گوش گنگ مرد خوابآلود را میآزارد خستهکننده است.
***
مثل امواج که به سوی ماسههای ساحل شتابانند لحظات ماست که برای رسیدن به پایان بیقرارند.
***
ای خدا، ای خدا! تا کی اسیر پلیدی [ناشی از] دروغ بمانیم.
***
عشق جوانتر از آن است که بداند وجدان چیست.
***
دختران هیچ نمیخواهند جز شوهر و وقتی به دست آوردند همه چیز میخواهند.
***
هر که سرگیجه دارد فکر میکند دنیا دور خودش میچرخد.
***
آدمها پنجره را به روی طلوع خورشید میبندند.
***
غرورم با ثروتم از دست رفت.
***
چه غم شیرینی است جدایی.
***
شیطان برای رسیدن به مقصودش به کتاب آسمانی هم استناد میکند.
***
گوشهایت را به همه بسپار اما صدایت را به عدهای معدود.
***
به افکارت زبان نده.
***
ظرف که خالی باشد صدای بیشتری دارد.
***
دوران طلایی پیش روست نه پشت سر.
***
اگر اشکی داری آماده شو تا آن را فرو بریزی.
***
دیوانه، عاشق و شاعر از یک قماشند: هر سه اهل خیال.
***
محتوای جاهطلبی بهمثابه سایه رؤیاست.
***
هنوز هنری خلق نشده که افکار را از روی صورت بازسازی کند.
***
هر کس باید با شکیبایی نتیجه رفتارش را تحمل کند.
***
وزن دشمن را بیشتر از آنچه به نظر میآید حساب کن.
***
سه ساعت زودتر بهتر از یک دقیقه دیرتر.
***
برای آن که کار درست بزرگی انجام بدهی، اشتباه کوچک مرتکب شو.
***
آن که تاج بر سر دارد، بیقرار سر بر بالین گذارد .
***
محکوم زمانیم و زمان محکوم گذشتن.
***
هر آنچه گذشت مقدمه است.
***
وقتی پدر به پسر چیزی میدهد هر دو میخندند؛ وقتی پسر به پدر چیزی میدهد هر دو میگریند.
***
وقتی غم میآید، فقط با یک مأمور مخفی نمیآید بلکه با چند لشکر از راه میرسد.
***
آهسته و عاقلانه! آنان که تند میدوند سکندری میخورند.
***
زاده شدن همچون ربوده شدن است، که بعد از آن به عنوان برده فروخته میشوی.
***
یه رفیق تو دربار بهتر از دهشاهی تو کیف جیبیه.
***
یه احمق فکر میکنه عاقله اما یه عاقل میدونه که احمقه.
***
خوبی زیادی هم بد از آب درمیاد.
***
بهتره احمق با حضور ذهن باشی تا با حضور ذهن احمق.
***
آدم تبهکار میرود ولی شرش بعد از او میماند.
***
آن کس که جرأت انجام کارهای شایسته دارد، انسان است.
***
آن کس که مال مرا بدزدد، چیز بی ارزشی را ربودهاست، اما آنکه نام نیک مرا برباید، جزئی از وجود مرا میبرد که او را غنی نمیکند اما در واقع مرا حقیر میسازد.
***
آیا میدانید که انسان چیست؟ آیا نسب و زیبایی و خوشاندامی و سخنگویی و مردانگی و دانشوری و بزرگمنشی و فضیلت و جوانی و کرم و چیزهای دیگر از این قبیل، نمک و چاشنی یک انسان نیستند؟
***
از دست دادن امیدی پوچ و آرزویی محال، خود موفقیت و پیشرفت بزرگی است.
***
اگر در این جهان از دست و زبان مردم در آسایش باشیم، برگ درختان، غرش آبشار و زمزمه جویبار هریک به زبانی دیگر با ما سخن خواهند گفت.
***
اگر دوازده پسر داشتم و همه را به طور یکسان دوست میداشتم و یازده پسرم را در راه میهن قربانی میکردم، بهتر از این بود که یکی پس از دیگری در بستر خواب بمیرند.
***
امان از وقتی که مردم، دزد عقل را به گلوی خود بریزند، منظور از دزد عقل، مشروبات الکلی است، واقعأ که هیچ عاقلی این کار را نمیکند.
***
اندیشهها، رؤیاها، آهها، آرزوها و اشکها از ملازمان جداییناپذیر عشق میباشند.
***
ای فتنه و فساد، تو چه زود در اندیشه مردان نومید رخنه میکنی.
***
بدیهای ما در دنیا به یادگار میماند و خوبی هایمان همراه با ما به گور میرود.
***
بذلهگویی برازندهترین لباسی است که در یک مجلس میتوان پوشید.
***
برای دشمنانت کوره را آنقدر داغ مکن که حرارتش خودت را نیز بسوزاند.
***
برای لذت بردن کافیست اندکی احمق باشی.
***
به دست آور آنچه را که نمیتوانی فراموشش کنی و فراموش کن آنچه را که نمیتوانی بدست آوری.
***
تردیدهای ما خائنینی هستند که با نصایح خود، ما را از حمله به دشمن باز میدارند، درحالی که تصمیمی راسخ و حملهای به موقع میتواند فتح و پیروزی را نصیب ما سازد.
***
تملق خوراک ابلهان است.
***
جاییکه تخم محبت کاشته شود، شادمانی میروید.
***
جوانی و پیری با یک دیگر قابل مقایسه نیستند. جوانی مایه نشاط و سعادت است و پیری موجب فلاکت و حسرت. جوانی نیمروز زندگانی است و پیری شبانگاه ظلمانی. جوانی دوره خودنمایی و شجاعت است و پیری روزگار ترس و مذلت، جوان چون آهوی وحشی با نشاط و غرور در وادی زنگی میدود و پیر چون مردی لنگ آهسته و با هزار زحمت ، قدم برمیدارد.
***
جوانی جرعهای است فرحانگیز ولی حیف که به پیری آمیخته است.
***
چراغ کوچکی در شب، تاریکی را میشکافد و به اطراف نور میدهد، کار خوب اگرچه کوچک و ناچیز باشد در نظر من کوچک و ناچیز نیست.
***
در سرتاسر اعمال بشر، جزر و مدی موجود است که اگر آدمی در مجرای آن واقع شود، به ساحل سعادت میرسد وگرنه سراسر عمر وی در گودالهای بدبختی و فلاکت سپری خواهد شد.
***
در سینه خود شرارهای آسمانی دارم که نامش وجدان است.
***
دشمنان بسیاری دارید که نمیدانند چرا دشمن شما هستند ولی همچون سگ های ولگرد هنگامی که رفقایشان بانگ بردارند، آنها نیز پارس میکنند.
***
دنیا مانند یک تماشاخانهاست، هرکس رل خود را بازی میکند و سپس مخفی میشود.
***
دوستی نعمت گرانبهایی است، خوشبختی را دوبرابر میکند و از بدبختی میکاهد.
***
دنیا، سراسر صحنه بازی است و همه بازیگران آن به نوبت میآیند و میروند . نقش خود را به دیگری میسپارند.
***
دیدن و حس کردن، وجودداشتن است، زندگی در اندیشهاست.
***
دیوانه خودش را عاقل میپندارد و عاقل هم میداند که دیوانهای بیش نیست.
***
زنبور هرچقدر باشد،گل از آن بیشتر است؛ دلهای ماتم زده هر اندازه باشند، قلبهای شاد زیادترند.
***
زندگی از تار و پود خوب و بد بافته شدهاست، فضیلت ما وقتی میتواند بر خود ببالد که از خطاهای ما شلاق نخورد و جنایتهای ما وقتی نومید میشود که مورد ستایش فضیلتهای ما قرار نگیرد.
***
سعادتمند کسی است که به مشکلات و مصایب زندگی لبخند زند.
***
شادمانی در خانهای است که مهر و محبت در آن مسکن دارد.
***
شخص عاقل و هشیار به هرجا قدم بگذارد، سعادت و فراغت بال همراه اوست زیرا در جهان بجز خوبی وزیبایی چیزی نمیبیند.
***
عشق غالبأ یکنوع عذاب است، اما محروم بودن از آن مرگ است!
***
عقل و هوش خود را با خوشی و نشاط دمساز کن تا هزاران آسیب از میان برود و عمرت دراز شود.
***
علامت و نشان حقیقی اصالت و علو شأن، نوازش و ترحم آمیخته با شادمانی و گشادهرویی است.
***
کاری که وظیفه و صمیمیت در آن دخالت دارد، خللپذیر نیست.
***
کسانی که دنیا را از دست میدهند آن را با فکر و وسواس میخرند.
***
کشنده تر از نیش مار ، بچه حقناشناس است.
***
کینه پنهان نمیماند.
***
گذشت زمان هرچه از موهای مردم میکاهد، به خرد آنها میفزاید.
***
گربه ما وقت تولد از آن رو است که به صحنه بزرگ جنون و حماقت وارد شدهایم.
***
مردی که دردرون خویش موسیقی ندارد و نداهای خوش و دلنشین او را تحت تأثیر قرار نمیدهد، برای خیانت، توطئه و غارتگری مناسب میباشد و هیچ کس نباید به او اعتماد کند.
***
مسکنت در کوی هنرمندان و رنجبران راه ندارد و شادمانی در خانوادهای است که مهربانی در آن جا حکومت میکند.
***
مصائب خود را مانند لباستان با کمال بیاعتنایی تحمل کنید.
***
من از خوشبختیهای این جهان بهرهمند گردیدهام زیرا در زندگی عاشق شدهام.
***
من همیشه میل دارم از اشخاص نجیب پیروی کرده و از آنان چیز بیاموزم.
***
موفقیت هائی که نصیب بشر شده عمومأ در سایه تحمل و بردباری بودهاست.
***
میدانیم که چیستیم اما نمیدانیم که چه میشویم.
***
وجود ما به منزلهٔ باغی است که ارادهٔ ما باغبان آن است.
***
وقتی ناراحتی بزرگی پیش آید، رنج و غمهای دیرین از یاد میرود.
***
هر اندازه گناهی بزرگ کهنه شود و به حال اختفا باقی بماند سرانجام هنگام مرگ یا بروز خطر، چون فرصت کشف آن فرارسد، به صورت موحشی زهر خود را برجان آدمی میریزد.
***
هر چه را که دوست داری بدست آور وگرنه مجبور میشوی هر چه را که بدست میآوردی دوست داشته باشی.
***
هرکس فقیر و قانع باشد ثروتمند است.
***
همیشه حرف حق را بدون بیم بیان کن و شیطان را خجل ساز.
***
همیشه کار کنید و بکوشید تا جامه افتخار و عظمت را بپوشید، همیشه در نظر داشته باشید که افتخارات تازهای به دست آورید زیرا افتخارات گذشته همچون شمشیری است که زنگ زده و از رونق افتاده باشد .
***
هیچ چیز ، بد یا خوب نیست، فقط نیروی اندیشه بدی و خوبی و سعادت و شقاوت را میآفریند.
***
یقینأ رفتار حکیمانه یا وضع جاهلانه همچون بیماری از شخصی به شخص دیگر سرایت میکند، پس لازم است که انسانها مواظب انتخاب معاشران خود باشند.
***
اگر تمام شب را بخاطر از دست دادن خورشید گربه کنی لذت دیدن ستارهها را از دست خواهی داد.
***
داشتن علم بهتر از داشتن ثروت است ولی نداشتن ثروت بدتر از نداشتن علم است.
***
در دریای پرتلاطم زندگی همیشه موجی را می توان یافت که اگر با آن حرکت کنید شما را به ساحل خوشبختی می رساند.
***
به خدا سوگند که خروارها فریب خوردگی بهتر از یک جو بدگمانی است!
***
احمق ها هیچ گاه کمتر از عهد کنونی محبوبیت نداشتنه اند ، چون خردمندان به جای آنان خودنمایی میکنند و نمیدانند از عقل خود چگونه بهره ببرند زیرا رفتارشان تؤام با تقلید است .
***
من تو را همچون خوابی در خاطر دارم،خوابی زیبا هنگامی که چون پادشاهی می خوابم و وقتی بیدار می شوم تو را در بر ندارم.
گزیده سخنان ویلیام جیمز
هر كس باید برای تمرین، هر روز دست كم دو كار را كه از آن نفرت دارد انجام دهد.
***
از زندگی نترسید، باور داشته باشید، زندگی ارزش زیستن را دارد و باورتان در آفرینش این حقیقت به شما كمك خواهد كرد.
***
خوشبختی، نشانه ی تندرستی روح است.
***
خوشبختی در جستجوی خوشبختی است نه یافتن آن.
***
مغز ما یك دینام هزار ولتی است كه متاسفانه بیشتر از یك چراغ موشی از آن استفاده نمی كنیم.
***
پیشامدهای باور نكردنی و بحرانهای بزرگ به ما نشان می دهند كه سرچشمه های زندگی ما از آنچه می پنداشتیم باشكوه ترند.
***
ژرف ترین اصل طبیعت انسان، اشتیاق و میل شدید او به قدردانی شدن است.
***
تا زمانی كه قلب شما نخواهد، به طور یقین مغزتان هرگز به چیزی باور پیدا نمی كند.
***
تنها یك دلیل برای شكست انسان وجود دارد و آن كمبود ایمان فرد به خودِ واقعی اش است.
***
هنر عاقل بودن عبارت است از هنر آگاهی از اینكه نسبت به چه چیزهایی چشم پوشی كنید.
***
همه ما آمادگی داریم تا به دلایلی، كارهای وحشیانه و به دور از تمدن انجام دهیم. تفاوت بین یك آدم خوب و یك آدم بد در برگزیدن آن دلیل است.
***
فلسفه، والاترین و روشن ترین خواسته ی بشر است.
***
انگیزه نهانی تمام كارهایی كه بیشتر مردم انجام می دهند این است كه چگونه شادی را به دست آورند، چگونه آن را نگه دارند و چگونه آن را بهبود بخشند.
***
بسیاری از مردم می اندیشند كه در حال اندیشیدن هستند، در حالی كه سرگرم بازآرایی و تنظیم پیشداوری ها و تعصباتشان می باشند.
***
پذیرش آنچه رخ داده است، نخستین گام در غلبه بر پیامدهای هر گونه بدشانسی است.
***
ایمان و باور ما در ابتدای هر مسئولیت دشواری تنها عاملی است كه موفقیت نهایی مان را تضمین می كند.
***
اعتقاد و باور دینی یكی از نیروهایی است كه بشر به كمك آن زندگی می كند و اگر آن را به طور كامل از دست بدهد نتیجه ای جز سقوط ابناء بشری به همراه نخواهد داشت.
***
زمانی كه انتظار بهترین پیشامد را دارید، نیرویی مغناطیسی از مغزتان خارج می شود كه بهترین ها را جذب می كند. اگر انتظار بدترین ها را داشته باشید از مغز قدرت دافعه ا ی رها می كنید كه سبب می شود بهترین ها از شما بگریزد؛ حیرت انگیز است.
***
ناخوشی ها و بیماریهای ما قادرند به گونه ای پیش بینی ناپذیر به ما كمك كنند!
***
امواج خروشان سطح اقیانوس هرگز سكون و آرامش اعماق آن را بر هم نمی زند.
***
هر انسان عادی تنها از یك دهم استعدادها و قدرت فكری خود استفاده می كند.
***
بشر امروزی هنور نتوانسته به آنچه كه باید باشد و می تواند باشد دست یابد و این تنها به دلیل قانع بودن انسان به آن قسمتی از سعادت است كه به نظرش كافی می آید.
***
شاد و بانشاط باشید، بگویید و بشنوید و به غم و غصه مجالی برای خودنمایی ندهید.
***
با كمی مبارزه قادریم آن چیزهایی را كه شر نامیده می شوند تبدیل به خیر كنیم.
***
اتفاقات ناگوار را همان گونه كه رخ داده بپذیر، زیرا پذیرفتن آنچه رخ داده اولین قدم برای پیروز شدن و غلبه بر نتایج دردناك است.
***
وقتی كه تصمیمی گرفته شد و بدون معطلی به مرحله اجرا درآمد، به طور كلی نگرانی و استرس نسبت به نتیجه و سرانجام كار از بین می رود.
***
ما تنها به وسیله گرفتن تصمیم قادر به تغییر احساسات خود نیستیم، بلكه اگر در عین حال كه تصمیم می گیریم قادر به دگرگون كردن اعمال خود باشیم، نتیجه خواهیم گرفت.
***
عاقل كسی است كه می داند چه كارهایی را باید كنار بگذارد.
***
بزرگترین كشف عصر ما این است كه انسانها می توانند با اصلاح نگرشهای ذهنی خود، زندگانی خویش را اصلاح كنند.
***
بزرگترین كشف نسل امروز این است كه انسان می تواند با تغییر ذهنیت خود، زندگی خود را تغییر دهد.
***
مردان شجاع فرصت می آفرینند، ترسوها و ضعیف ها منتظر فرصت می نشینند.
***
بنیادیترین اصل در طبیعت آدمی، اشتیاق فراوان اوست به گرامی داشته شدن.
***
آواز خواندن، نتیجه ی شادمانی ما نیست، بلكه چون آواز می خوانیم، شادمانیم.
گزیده سخنان ویکتور هوگو
به کسی عشق بورز که لایق عشق تو باشد نه تشنه عشق ... چون تشنه عشق روزی سیراب می شود.
***
مانند پرنده باش که روی شاخه سست و ضعیف لحظه ای می نشینید و آواز میخواند و احساس میکند که شاخه می لرزد ،اما به آواز خواندن خود ادامه می دهد زیرا مطمئن است که بال و پر دارد.
***
بیش از آنکه خزان از راه برسد ، از هر بهار بهره مند شو .
***
زندگی شما از زمانی آغاز میشود که افسار سرنوشت خویش را در دست گیرید.
***
چقدر باشکوه است که دوستت بدارند و به مراتب باشکوه تر است که دوست بداری!
***
بدون دادگری هیچگونه پیش داوری درست نیست.
***
در نوشتن از آنچه دیگران نوشته اند ، نباید یاری خواست ،بلکه از جان و دل خویشتن است که باید یاری جست.
***
اگر انسان بتواند رنج را نیز به مانند شهری ترک گوید،می تواند خوشبختی را از سر گیرد.
***
ازدواج چیز شگفت آوری است،گاه شیران را روباه و گاه روبهان را شیر میکند.
***
جان آدمی چه اندوهگین است ،هنگامی که اندوهش از عشق است.
***
عشق ، زیبا و زشت نمیشناسد.
***
هر زن پاکدامنی ،زیبا و دلپسند است.
***
زندگانی گل است و عشق ، عسل آن.
***
هر کس ارزش خود را خود تعیین میکند.
***
اگر چشم و هم چشمی در زندگی بشر نبود ،نه نوآوری میشد نه کشفی.
***
از لابه لای شدیدترین تاریکی ها ، نور راستی برافروخته می شود.
***
آنچه میگویی بکن و آنچه میکنی بگو!
***
لغزش انسان تدریجی است . بدیها در وجود ما ،پای حاضر و آماده و نامرئی دارند .حتی کسانی که از ما با ظاهر پاک و آراسته ، چنین ویژگیهایی دارند.
***
اگر نمیخواهی تو را بیازمایند ، کار خود را درست انجام بده .
***
بزرگترین آزمون گیرنده ، خداست و کوچکترین آزمون دهنده ، بنده ی خدا.
***
روزی جهانیان ،همه دست برادری به یکدیگر خواهند داد و آن روزی است که بدبختی و تیره روزی در گستره جهان یافت نخواهد شد.
***
هرچه خدایی نیست ، فرو ریختنی است.
***
یک پرنده کوچک که زیر برگها آواز میخواند برای اثبات خدا کافی است.
***
عذاب وجدان ، بدتر از مرگ در بیابان سوزان است.
***
هر چه از کوه بالاتر می رویم ، چشم انداز گسترده تری می بینیم.
***
لطف زن مانند ماسه خطرناک است.
***
چقدر عاقلند آنهایی که در عشق احمق اند.
برایت آرزو مىکنم که عاشق شوى،
و اگر هستى، کسى هم به تو عشق بورزد،
و اگر اینگونه نیست، تنهاییت کوتاه باشد،
و پس از تنهاییت، نفرت از کسى نیابى،
آرزومندم که اینگونه پیش نیاید ......
***
من نمیگویم هرگز نباید در نگاه اول عاشق شد اما اعتقاد دارم باید بار دوم هم نگاه کرد.
***
در زندگی یک مرد ۲ روز ارزش دارد : روزی که با زنی آشنا میشود و روزی که او را به خاک می سپارد.
***
خوشبخت كسي است كه به يكي از دو چيز دسترسي دارد : يا كتابهاي خوب يا دوستاني كه اهل كتاب باشند.
***
هرگز در میان موجودات مخلوقی كه برای كبوتر شدن آفریده شده كركس نمیشود. این خصلت در میان هیچ یك از مخلوقات نیست جز آدمیان.
***
تمام جهنم در يک کلمه وجود دارد:تنهايي.
***
خداوندا! اگر بخواهم آنچه در ذهن دارم با تو بگويم، هزاران جلد کتاب مي شود ولي آنچه در دل دارم يک جمله بيش نيست.
***
کینه و تنفر را به کسانی واگذار کنید که نمی توانند دوست بدارند.
***
انسان، انسان است چون که می گرید، ولی به حال کسی که هرگز نمی گرید باید گریست.
***
هستی جز احساس پایان قریب الوقوع، و هم گاهی کیفیت بودن با نبودن، رفتن در بوته آزمایش، و خطر دائمی لغزش احتمالی چیزی نیست .
***
ببديهاي اجتماع به دست ما ساخته شده است و به جاي ناله جاي آن دارد که درصدد رفع آن برآئيم .
***
عشق عبارت است از وجود يک روح در دو کالبد. عامليست که دو تن را مبدل بفرشته ی واحدی می کند.
***
آزادی ما از نقطهای شروع می شود که آزادی دیگران پایان مییابد.
***
بدبختی، مربی استعداد است.
***
بهمرگ راضی شدن، بهفتح نائل شدن است.
***
تعارف و خوش آمدگوئی، چیزی مانند بوسیدن از روی چادر است.
***
جسد دشمنی را که تشییع میکنی سنگین نیست.
***
خدا فقط آب را آفرید، انسان شراب را.
***
در بینوائی همچنان که در سرما نیز دیده میشود، آحاد به یکدیگر فشرده میگردند. ویکتور هوگو
***
شاید بتوان از هجوم سیلآسای یک ارتش ممانعت کرد، اما از هجوم افکار و عقاید نمیتوان جلوگیری نمود.
***
فقر و مسکنت ، مردان را بهجنایت و زنان را بهفحشاء سوق میدهد.
***
فکر کردن، شغل ذهن است، خواب دیدن، تفریح آن.
***
فلسفه، میکروسکوپ افکار است.
***
گاهی کار فقر و بیچارگی به جائی میرسد که رشتهها و پیوندها را میگسلد، این مرحلهای است که تیرهبختان و سیاهکاران چون بدانجا رسند درهم آمیخته و در یک کلمه که "شومی" است شریک میشوند، این کلمه بینوایان است.
***
وقتی نتیجه انتخابات اعلام شد، یعنی رأی بالاترین مرجع اعلام شده است.
***
همهجا شادمانی قشر نازکی است که روی رنج و بیچارگی کشیدهاند.
***
هیچ چیز مثل بدبختی کودکان را ساکت نمیکند.
***
آنانکه نمیتوانند خود را اداره کنند، ناچار از اطاعت دیگرانند.
***
آینده کودکان بسته بهتربیت پدر و مادر است.
***
ادبیات، راز پنهانی تمدن است، شعر، سرّ مکتوم آمال است.
***
از آن در شگفتم که در سینه دلی دارند و میپندارند که آسایش و سعادت بشر جز مهر و صفا راه دیگری دارد.
***
از کوچکی میل داشتم بزرگ باشم.
***
امید در زندگانی بشر آنقدر اهمیت دارد که بال برای پرندگان.
***
انسان در این عالم چون شبح سرگردانی است که هنگام عبور از این راه، حتی سایهای از خود به یادگار نمیگذارد.
***
باید درهای علم به روی همه باز باشد، هرجا مزرعه هست، هرجا آدم هست، آنجا کتاب هم باید باشد.
***
بدتر از مرگ چیست؟ آنچه بعد از آمدنش مرگ را میطلبی.
***
بهترین دوستان من کسانی هستند که پیشانی و ابروهای آنها باز است. ویکتور هوگو
***
خدمت بهوطن نیمی از وظیفه است و خدمت بهانسانیت، نیم دیگر آن.
گزیده سخنان وین دایر
هر جا ممکن شد خطر یکدل شدن را بپذیر.
***
باور کن و آن را ببین . بشناس و با آن یکی شو .
***
راه تغییر رفتار ، درک منشا توانمندی است که تویی .
***
آنچه میکوشد ترا پایین بکشد حقیقت ندارد.
***
کودکی اعجازی است ، که باید آن را نظاره کنی .
***
سعی کن در برخورد با دیگران آنها را همچون معلمی بپنداری .
***
افراد کارآمد می گویند ((همین که هستم خوب است ، اما می توانم بهتر از این باشم ))
***
گذشته شما بهبود نخواهد یافت ، پس سعی کن آنرا فراموش کنی.
***
تفکر سالم عادت است . درست مثل تفکر روان رنجورانه که آن هم عادت است .
***
اگر انتظار داشته باشی که ناراحت شوی ، به ندرت خود را دلسرد خواهی کرد .
***
جسم مانند شفا دهنده بزرگی است . این موجود کامل و شکوهمند در بسیاری موارد می تواند خود را هم شفا دهد .
***
خوشبختی و موفقیت ، اموری درونی هستند که ما آنها را به قلمروی تعهدات زندگی آورده ایم ، نه چیزی که از بیرون آورده باشیم .
***
عشق و پذیرش بی قید و شرط خود را نثار دیگران کنید و ببینید چه می شود .
***
آزادترین انسانهای روی زمین کسانی اند ، که از آرامش درونی بر خوردارند .
***
نبخشیدن ، شکست در ادراک کارکرد جهان و سازگاری تو با کل آن است .
***
انجام کاری که دوست داری بنیان فراوانی در زندگی است .
***
هر چیزی که اتفاق می افتد باید حادث شود .
***
یکی از بهترین کارها برای رها شدن از وابستگی ها ، این است که به انبار یا کمدهای تان بروید و همه چیزهایی را که استفاده نمی کنید به دیگری بدهید بگذارید بچه ها هم در این کار مشارکت کنند .
***
دروغ انفجاری است در خود باوری.
***
تلاش نکن تا چیزی را بخواهی ، فقط لازم است راضی و پذیرا باشیی .
***
تصور ذهنی ، یکی از نیرومند ترین و موثرترین راهکارها برای تحقق هر چیزی است .
***
رنج از خواسته ها سرچشمه می گیرد .
***
وقتی آرامش درونی داشته باشی و واقعا درباره خودت مثبت بیندیشی ، غیر ممکن است که دیگری بتواند چیزی را به تو تحمیل کند یا فریبت دهد .
***
همه روز ما ، با اندیشه ما شکل می یابد نکته این است : " به چه فکر می اندیشی ؟ "
***
تو مجبور نیستی مورد ترحم کسی باشی که می خواهد تو را آزار دهد .
***
تصمیم بگیر که عاشق زیباترین ، جالب ترین و با ارزش ترین فردی که می شناسی شوی ... یعنی خودت !
***
باور ما درباره خودمان مهم ترین عامل تعیین کننده میزان موفقیت و خوشبختی در زندگی است .
***
وقتی باور داشته باشی که در زندگی رسالتی والا و سترگ داری ، خود را موجودی الهی خواهی دانست .
***
از دخالت در کار دیگران دست بردار ، خودت را اصلاح کن و در کار دیگران دخالت نکن .
***
اگر می بینی با تو بد رفتاری می شود ، حتما خودت پیام با من بد رفتاری کن را ارسال کرده ای .
***
خود باوری از درون می جوشد نه از تاییدات و آنچه گرد آورده ای .
***
خطر کردن ، تنها راه جستن از خطر است .
***
در هر رابطه ای که دونفر با هم یکی شوند در نهایت دو نیمه انسان خواهد ماند .
***
وقتی با خویش در آشتی باشی و خودت را دوست بداری ، ممکن نیست ، کارهای خود ویرانگرانه انجام دهی .
***
در برابر هر اندیشه خوف انگیز صبور و دلدار باش .
***
به تو اطمینان می دهم زمانی که از رویدادهای ناخوشایند عبرت گرفتی دیگر آن رویداد ها برای تو رخ نخواهد داد.
***
همه چیزهای زندگی ، برای خدمت به تو هستند ، نه آن که تو در خدمت آنها باشی .
***
تنها محدودیت و مرز ما جسم ماست . فکر را هیچ حدی نیست .
***
جایی که ترس دامن بگسترد ،نشانی از عشق نیست.
***
عشق بخشایش است ...و عشق برای بخشیدن است .
***
همیشه نمی توانی مهار آنچه در بیرون می گذرد در دست گیری ، اما همیشه می توانی مهار آنچه را در درونت می گذرد در اختیار داشته باشی .
***
اگر به خودت باور و اعتماد نداری ، هرکاری دلت می خواهد بکن تا احساس بهتری درباره خودت پیدا کنی .
***
فکر روشی است که در آن هر چیزی ممکن است .
***
تنها تفاوت میان گل و علف داوری ماست .
***
هر چه بیشتر مردم و دیگر چیزها را رها کنی ، موانع و مشکلات کم تری در سفر زندگی ، پیش رو خواهی داشت .
***
متضاد شجاعت ، ترس زیاد نیست ، چرا که هر دو از یک جنس اند .
***
روشن بینان ! از هر درگیری و تقابلی پرهیز می کنند .
***
عواطف تو نباید ایستا باشد ، نباید تدافعی باشد ، نباید مانعی باشد برای آن چیزی که می توانی باشی .
***
کارآ ترین سلاح برای نابودی رفتارهای روان رنجورانه از زندگی ، اراده فردی است .
***
هر تجربه زندگی ضرورتی قطعی داشته است ، تا تو را به مرتبه بعدی و بعدی و تا لحظه حال برساند .
***
آنانی که بیش از همه تو را ناراحت و رنجیده می کنند ، کسانی هستند که کمبود یا نیازی را در وجودت تداعی می کنند .
***
تو در پیوند با تمام انسانهایی ، رقابتی میان بهتر یا بدتر بودن از دیگران در کار نیست .
***
حق من برای داشتن بینی سالم ، در برابر حق تو برای کوبیدن مشتی به سوی من قرار می گیرد .
***
وقتی در آینه می نگری و اویی را که همه جا با خود می بری دوست نمی داری ، مخرب ترین کار ممکن را می کنی .
***
زندگی به شیوه ای سست و بی رمق ، به هیچ روی پذیرفتنی نیست . همه دلایل تو برای بیحالی و ناتوانی فقط بهانه هایی است که خود به وجود آورده ای .
***
هر مانع و مشکلی که در این جهان پدید آید فرصتی برای رشد و تفکری دیگر...یا بهانه هایی برای باور ناکامی است .
***
معجره ها درونی هستند ، به درون خویش سفر کن تا جادوی زندگی خود را خلق کنی .
***
" بی " در بی قید و شرط یعنی بدون قضاوت .
***
هرگز بدون فرا رفتن از جسم نمی توانیم آگاه شویم و به روشن بینی برسیم . همه عالمان این را آموخته اند .
***
زندگی کن ... خودت باش ... لذت ببر ... عشق بورز .
***
هیچ کس ، هر قدر هم بخواهد نمی تواند کاری کند که دیگران درک و درایت پیدا کنند . درک و درایت فقط با عمل حاصل می شود .
***
درونت قلمرویی از آرامش هست که می تواند همه نیکبختی هایی که خواهان آنهایی خلق کند .
***
تو می توانی بیمار باشی ، یا سلامتی را انتخاب کنی .
***
هر چه بیشتر با خود مهربان باشی ، مهربانی واکنش معمول تو در رفتار با دیگران خواهد شد .
***
وقتی بدانی که مسئول نیت های خود هستی ، در خواهی یافت که مسئول تمام دنیای خود هستی .
***
وقتی برای کاستی ها و ضعف هایت دلیل می آوری به تنها چیزی که می رسی همان ضعف ها و کاستی هاست .
***
شادمانی و رنج تو الهی است . چیزهای زیادی هست که باید از هر دو بیاموزی .
***
همیشه تنهایی ، اما فقط زمانی احساس تنهایی می کنی که فردی را که با او همنشینی ، دوست نداشته باشی .
***
آنچه داری یا نداری تعیین کننده خوشبختی و موفقیت تو نیست . آنچه به آن باور داری حقیقت است .
***
هر مشکل ، فرصتی پنهان است .
***
تفاوت بزرگی ، میان دوست نداشتن رفتار دیگری ، با دوست نداشتن خود او وجود دارد .
***
رفتارت سنجه بهتری است برای آنچه هستی تا گفتارت .
***
تو هرگز نمی توانی همه را راضی کنی . در حقیقت ، اگر بتوانی رضایت خاطر پنجاه درصد از افراد را به دست آوری ، بسیار خوب عمل کرده ای .
***
سعی کن به جای تکرار و یاد آوری گذشته ، از آن پند بگیری .
***
نمی توانی راستین باشی مگر آن که در مسیر جاودانی گام نهی .
***
از آن رو که ذهن تو قلمروی خاص توست ، می توانی هر فکر تازه ای را چند روزی بیازمایی .
***
میزان کمک خداوند به شما ،بسیار بیشتر از تصور ماست.
گزیده سخنان والت ویتمن
ابرهای غارتگر دیرزمانی پیروز نخواهند ماند، دیر زمانی صاحب آسمان نخواهند بود و اختران را تنها به ظاهر در كام خود فرو می برند.
***
تو نباید آنچه را ثروت و مال می نامند گرد كنی، باید آنچه به دست می آری و هر كامیابی كه نصیب می شود با دستهای گشاده به گرد خود بپراكنی.
***
آیا ما پیروزی را بزرگ انگاشتیم؟ آری چنین نیز هست – اما اكنون چنین می بینیم كه شكست هم، اگر از آن گریزی نباشد، بزرگ است، و مرگ و بیم نیز بزرگ اند.
***
چه لوحه ی یادبود و چه سنگ نبشته ای بر مزار توست،ای میلیونر؟ ما ندانیم كه چه سان زیستی، اما این دانیم كه عمر خود را در دادوستد و در میان گروه دلالان بسر آوردی، نه رادمردی و قهرمانی از آن تست، نه نبردی و نه افتخاری.
***
در جوهر چیزها چنین نهاده اند كه از ثمره ی هر توفیقی، هر چه باشد، چیزی پدید آید كه مبارزه ی عظیم تری را واجب سازد.
***
به هیچ شوهری و هیچ زنی و هیچ یاری اعتماد نیست كه اعترافات آدمی را بشنود.
***
غرق در اندیشه جهان، دیدم ذره ای كه نام آن « نیكی » است استوار بسوی ابدیت می شتابد، و دریای بی كرانی كه « بدی » نام دارد خود را به هر سوی می كشاند، تا ناپدید شود و بمیرد.
***
پیشتر رویم! انگیزه ها بزرگتر خواهند بود.
***
تا كسی شهامت و تندرستی را با خود نیاورد به عرصه ی آزمایش پا نتواند گذاشت.
***
اكنون راز پرورانیدن برترین كسان را در می یابم، باید كه در هوای آزاد نشو و نما كرد و با زمین خورد و خفت.
***
خرد را آخرین بار در مدرسه ها نمی آزمایند، خرد را نمی توان از كسی كه صاحب آن است به كسی كه از آن محروم است منتقل ساخت.
***
دیگر در دل جنگل های عظیم راه نخواهیم سپرد، بلكه از میان شهرهای عظیم تر خواهیم گذشت، اكنون چیزی عظیم تر از ریزش نیاگارا در برابر ما خروشان است، سیل آدمیان.
***
گذشته، آینده، عظمت و عشق – اگر آنها از تو تهی هستند تو خود از آنها تهی هستی.
***
من بر این باورم كه دیدن یك برگ علف، كمتر از سفر به ستارگان نیست.
***
شیفتگی ذاتی هر اتم این است كه به سرچشمه ی الهی و بنیادیاش بازگردد.
***
به پیش می رویم تا آنچه را زمین و دریا هرگز به ما نداده اند به دست آوریم.
***
زندگی به من آموخت؛ بودن با كسانی كه دوستشان دارم، از همه چیز با ارزش تر است.
گزیده سخنان نسلون ماندلا
هر روز صبح در جنگل آهوئی از خواب بیدار میشود که میداند باید از شیر تندتر بدود تا طعمه او نگردد ، و شیری که میداند باید از آهوئی تندتر بدود تا گرسنه نماند. مهم نیست که شیر باشی یا آهو ، با طلوع هر آفتاب با تمام توان آماده دویدن باش.
***
مهم این نیست که قشنگ باشی ، قشنگ این است که مهم باشی! حتی برای یک نفر
***
ما هم به ذهن سلیم و هم قلب نیازمندیم ،شکوه زندگی این نیست که هرگز به زانو در نیائیم ،در این است که هر بار افتادیم دوباره برخیزیم .
***
زندگی شگفت انگیز است فقط اگربدانید که چطور زندگی کنید .
***
شك هايت را باور نكن و هيچ گاه به باورهايت شك نكن .
***
موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن .
***
بگذارعشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو باکسی .
***
کوچک باش و عاشق.. که عشق می داند آئین بزرگ کردنت را ...
***
ما زاده شده ایم تا شکوه و بزرگی خداوندی را که در درونمان است،آشکار سازیم و این امر،همه ی انساتها را در بر میگیرد.
***
بهترین لذت آدمی این است که بداند نسلی که از او به جا مانده ، ولی حسی برتر از هر لذت موجود این است که بداند مسئولیت خانواده ای بر دوش اوست و هر فردی میتواند از این لذت برخوردار باشد.
***
اگر قرار باشد خون را با خون شست دچار بدبختی میشویم ،ببخشیم اما فراموش نکنیم!
***
شجاعت مترادف نترسیدن نیست،بلکه شجاعت به معنای غلبه بر ترس است .
***
براي آنکه مانع احساس عدم امنيت ديگران در اطرافمان باشيم ، خود را از انظار دور مي سازيم . اما اين کار ما را به جايي نمي رساند . ما متولد شده ايم که شکوه و عظمت خداوند را به نمايش در آوريم . چيزي که در درون ماست . نه در درون برخي از ما ، بلکه در درون تک تک ما . و زماني که به اين نور درونمان اجازه تابيدن مي دهيم ، ناآگاهانه به ديگران نيز اجازه چنين کاري را مي دهيم .
***
بقای دوستی ها به تفاهم متقابل وابسته است .
***
آزادی به بریدن زنجیرها از دست و پا خلاصه نمی شود ،آزادی به احترام گذاشتن آزادی دیگران نیز نیاز دارد.
***
از خدا پرسیدم: خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟
خدا جواب داد :گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر،
با اعتماد زمان حال ات را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو.
ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .
شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن.
زندگی شگفت انگیز است فقط اگربدانید که چطور زندگی کنید .
گزیده سخنان ناپلئون هیل
مهم نیست كه چه می خواهید بكنید، مهم این است كه در این لحظه چه می كنید.
***
نادان ها پیوسته از گذشته لاف می زنند، خردمندان در اندیشه حال بوده و دیوانگان، سخن آینده را به زبان می آورند.
***
شكست از آن كسانی است كه بیتفاوت اجازه میدهند ذهنیت شكست در آنها نفوذ كند.
***
پیش از گرفتن، دهنده و بخشنده باشید.
***
یك زن قشنگ و نیكو صورت در نظر زیباست، اما یك زن خوب و نیكو سیرت در قلب انسان جای دارد.
***
چشم براه مباش؛ زمانه هرگز به مراد دل ما نخواهد بود.
***
پندارها، فرماندهان دنیای ما هستند.
***
منتظر نمانید، زمانی مناسب تر از اکنون وجود ندارد. از همین نقطه ای که ایستاده اید و با همین ابزار و امکاناتی که در اختیار دارید، کار را ادامه دهید. همین طور که پیش می روید، ابزار ها و امکانات بهتر و مناسب تر را پیدا می کنید.
***
اگر باور داشته باشی كه می توانی، بی شك می توانی.
***
در هر رویداد منفی، بذر یك پیشامد پربارتر و سودمندتر كاشته می شود.
***
همیشه حرفی را بزن كه بتوانی آن را بنویسی، چیزی را بنویس كه بتوانی امضایش كنی و چیزی را امضا كن كه بتوانی پای آن بایستی.
***
نبردهای زندگی همیشه به سود قویترین ها و سریعترین ها پایان نمی پذیرد! دیر یا زود، بُرد با كسی است كه بردن را باور دارد!
***
پیروزی با كسانی است كه پشتكار بیشتری دارند.
***
كسی كه همیشه می خواهد اشتباه دیگران را ثابت كند، آنها را از خود دور می سازد.
***
تهیدستی، مایهی آبروریزی نیست، ولی بیگمان، مایهی سربلندی و پشتیبانی هم نیست!
***
دانستن كافی نیست، باید به دانسته خود عمل كنید.
***
نقطه شروع هر دستاوردی، خواست و اشتیاق است.
***
نقطه شروع هر موفقیتی، وجود یك نظریه یا نقطه نظر است كه خود ناشی از تصور می باشد.
***
اگر با دشمنی زیاد بجنگی، پس از مدتی تمام استراتژی های تو را فرا می گیرد.
***
برنامه ریزی دقیق و منظم، پیمودن نیمی از راه است.
***
اولین مرحله انجام كار، تمایل به انجام آن است.
***
در همین زمانهای سرخوردگی، چالش و ناامیدی است كه انسان با یك جهش میتواند برای رهایی خود برنامهریزی كند.
***
شكست یك عامل نیرو بخش است، نه یك باز دارنده؛ هر شكست بذری از موفقیت در دل دارد.
***
اگر چند كیلومتر بیشتر از آنچه تاكنون به آن خو گرفتهاید، گام بردارید، دارایی افزونتری به دست خواهید آورد.
گزیده سخنان ناپلئون بناپارت
بزرگترین خطر در زمان پیروزی رخ میدهد.
***
فرد با اراده در پیچ و خمهای زندگی هیچگاه با نومیدی روبرو نخواهد شد.
***
در دنیا فقط از یک چیز باید ترسید و آن خود ترس است .
***
اولین شرط توفیق ، شهامت و بی باکی است .
***
نایاب ترین چیزها در جهان دوست صمیمی است .
***
دردها و رنج ها فکر انسان را قوی می سازد .
***
کسانی که روح نامید دارند مقصرترین مردم هستند.
***
کسی که می ترسد شکست بخورد حتما شکست خواهد خورد.
***
یک روز زندگی پر غوغا و در شهرت و افتخار بهتر از صد سال گمنامی است.
***
پیروزی یعنی خواستن .
***
عشق گوهری است گرانبها ، اگر با عفت توام باشد.
***
عفت در زن مانند شجاعت است در مرد ، من از مرد ترسو همچنان متنفرم که از زن نانجیب
***
فداکاری در راه وطن از همه فضایل باارزشتر است.
***
هرجا که بشر را دوست بدارند ، فرهنک را هم دوست دارند.
***
حوادث را باید کوچکتر از آن تصور کنیم که قادر باشند خلل و لغزش در اندیشه ما ایجاد کنند
گزیده سخنان نادر ابراهیمی
هر آشنایی تازه، اندوهی تازه است... مگذارید که نام شما را بدانند و به نام بخوانندتان. هر سلام، سرآغاز دردناک یک خداحافظی است .
***
سخن عاشقانه گفتن دليل عشق نيست...عاشق كم است سخن عاشقانه فراوان... عشق عادت نيست، عادت همه چيز را ويران مي كند از جمله عظمت دوست داشتن را...از شباهت به تكرار مي رسيم، از تكرار به عادت، از عادت به بيهودگي از بيهودگي به خستگي و نفرت
***
به یاد داشته باش که یک مرد، عشق را پاس میدارد، یک مرد هر چه را که میتواند به قربانگاهِ عشق میآورد، آنچه فدا کردنیست فدا میکند، آن چه شکستنیست میشکند و آنچه را تحملسوز است تحمل میکند، اما هرگز به منزلگاهِ دوست داشتن به گدایی نمیرود.
***
بانوی بزرگوار من!
به راستی که چه در مانده اند آنها که چشم تنگشان را به پنجره های روشن و آفتابگیر کلبه های کوچک دیگران دوخته اند...
و چقدر خوب است که ما (تو و من) هرگز خوشبختی را در خانه همسایه جستجو نکره ایم.
***
عشق، از خودخواهی ها و خود پرستی ها گذشتن است اما، این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست.
***
من هرگز نخواستم از عشق افسانه ای بیافرینم، باورکن
من می خواستم که با دوست داشتن زندگی کنم-کودکانه و ساده و روستایی
من هرگز نمی خواستم از عشق برجی بیافرینم ،مه آلود و غمناک با پنجره های مسدود و تاریک
***
هم سفر بودن و هم هدف بودن، ابدا به معنی شبیه بودن و شبیه شدن نیست و شبیه شدن دال بر کمال نیست بل دلیل توقف است.
***
دو نفر که عاشق اند و عشق آن ها را به وحدتی عاطفی رسانده است؛ واجب نیست که هر دو صدای کبک، درخت نارون، حجاب برفی قله ی علم کوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند. اگر چنین حالتی پیش بیاید، باید گفت که یا عاشق زائد است یا معشوق. یکی کافیست.
***
همسرم ! در این راه طولانی - که ما بی خبریم و چون باد می گذرد، بگذار خرده اختلاف هایمان با هم باقی بماند. خواهش می کنم! مخواه که یکی شویم، مطلقا یکی.
مخواه که هر چه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم و هر چه من دوست دارم، به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد.
***
می توان به سوی رهایی گریخت؛ اما بازگشت ما به اسارت نابخشودنی است.
***
عزيز من! (همسرم)
خوشبختي، نامه يي نيست كه يكروز، نامه رساني، زنگ در خانه ات را بزند و آن را به دستهاي منتظر تو بسپارد. خوشبختي ، ساختن عروسك كوچكي ست از يك تكه خمير نرم شكل پذير... به همين سادگي، به خدا به همين سادگي؛ اما يادت باشد كه جنس آن خمير بايد از عشق و ايمان باشد نه از هيچ چيز ديگر...
خوشبختي را در چنان هاله يي از رمز و راز، لوازم و شرايط، اصول و قوانين پيچيده ي ادراك ناپذير فرو نبريم كه خود نيز در شناختنش شويم...
خوشبختي، همين عطر محو و مختصر تفاهم است كه در سراي تو پيچيده است...
***
چرا قضاوت های دیگران در باب رفتار، کردار و گفتار ما ، تو را تا این حد مضطرب و افسرده میکند.......
***
کودکان دوامِ محدودِ شادیهایشان را باور نمیکنند. آنها به لحظههای سنگین ندامت نمیاندیشند. برای کودکان مرگ سوغاتیست که تنها به پدربزرگها و مادربزرگها میرسد.
***
دلم مي خواست سياستمدار بشوم ، يك سياستمدار واقعي ؛ سياستمداري كه به مردم راست بگويد و به خاطر آزادي همانقدر بجنگد كه به خاطر رفاه ، به خاطر وطن همانقدر كه به خاطر اعتقاد . افسوس اما كه ديگر گذشته است و تابوتم را بر سر دست مي برند .
***
هرگز به این فکر نکن که در برابر فاجعه ای که هنوز اتفاق نیفتاده ،چگونه عزا بگیری .
***
نمی شود که بهار از تو سبز تر باشد
گل از تو گلگون تر
امید از تو شیرین تر .
نمی شود ، پاییز
فضای نمناک جنگلی اش
برگ های خسته ی زردش
غمگین تر از نگاه تو باشد .
...
نمی شود که بهار از تو سبز تر باشد ...
و صدای عابر پیری که آب می خواهد
به عمق یک سلام تو باشد
***
شهرها را مطلقا نمی توان به کوه و کوهستان تبدیل کرد ، اما کوه و کوهستان را به آسانی می توانند به شهر مبدل کنند ، و این روند مصیبت زدگی انسان عصر ما است .
***
احساس رقابت ، احساس حقارت است. بگذار که هزار تیرانداز به روی یک پرنده تیر بیندازند. من از آن که دو انگشت بر او باشد انگشت برمی دارم. رقیب ، یک آزمایشگر حقیر بیشنر نیست. بگذار آنچه از دست رفتنی است از دست برود.
***
عشق به دیگری ضرورت نیست ، حادثه است .
عشق به وطن ضرورت است نه حادثه .
عشق به خدا ترکیبی است از ضرورت و حادثه.
مرگ ،سخن دیگری ست
مرگ ،سخن ساده یی ست.
ومن دیگر برای تو از نهایت ،سخن نخواهم گفت.
که چه سوکورانه است تمام پایان ها .
***
بانوي من!
يك روز عاقبت قلبت را خواهم شكست _ يك روز عاقبت.
نه با سفري يك روزه
نه با سفري بلند
بل با آخرين سفر
يك روز عاقبت قلبت را خواهم شكست _ يك روز عاقبت.
نه با كلامي كم توشه از مهرباني
نه با سخني توبيخ كننده
بل با آخرين كلام.
يك روز عاقبت قلبت را خواهم شكست _ يك روز عاقبت.
تو بايد بداني عزيز من
بايد بداني كه دير يا زود _ اما، ديگر نه چندان دير_ قلبت را خواهم شكست؛ و كاري جز اين هم نمي توان كرد. اما اينك، عليرغم اين شكستن محتوم قريب الوقوع _ كه مي دانم همچون درهم شكستن چلچراغي بسيار ظريف و عظيم، فرو ريخته از سقفي بسيار رفيع خواهد بود _ آنچه از تو مي خواهم _ و بسياري از ياران، از يارانشان خواسته اند _ اين است كه بر مرده ام دل نسوزاني، اشك بر گورم نريزي، و خود را يكسره به اندوهي گران و ويرانگر وانسپاري...
اينك احساس و اقرار مي كنم كه آرزويي مانده است _ آرزويي بر آورده نشد؛ و آن اين است كه تو را از پي مرگم اشك ريزان و نالان و فرياد زنان و نفرين كنان نبينم، همچنان فرزندانم را، دوستانم را، ياران و هم انديشانم را...
اینبار هم دیر شد...
گزیده سخنان میلان کوندرا
زمان در ترنی كه تاربخش می نامند، سوار شده است؛ سوار شدن در این ترن آسان است اما پیاده شدن از آن دشوار.
***
زمانی كه قلب، لب به سخن می گشاید شایسته نیست كه خِرد خُرده بگیرد.
***
اگر بی خبر باشیم، بی گناه هستیم؟ آیا آدم ابلهی كه بر اریكه ی قدرت تكیه زده است، تنها به بهانه ی نادانی، از هر گونه مسئولیتی به دور است؟
***
قدرت در هر جا كه خود را خداگونه بنمایاند، خودبخود الهیات خاص خویش را تولید می كند.
***
عشق، به یك امپراتوری شبیه است؛ اگر اندیشه ای كه بر مبنای آن به وجود آمده از میان برود، خود عشق نیز از میان خواهد رفت.
***
اگر از دست دادن عشقی با دلیل باشد، ما تسلیم می شویم. اما اگر عشقی را بدون دلیل از دست بدهیم، هرگز خود را نخواهیم بخشود.
***
هیچ چیز خواركننده تر از دویدن با همه ی نیرو از روی ناتوانی نیست.
***
آدم زمانی كه هدف، برایش اهمیت نداشته باشد، نمی پرسد كه به كجا دارد می رود!
***
بی توجهی به زن، كفر كبیر و بی احترامی بزرگی به آفریده های خداوند است.
***
بشر - چون تنها یك بار زندگی می كند- به هیچ وجه امكان به اثبات رساندن فرضیه ای را از راه تجربه ی شخصی خود ندارد، به گونه ای كه هرگز نخواهد فهمید كه پیروی از احساسات، كار درست یا نادرستی بوده است.
***
زندگی فقط یكبار است و ما هرگز نخواهیم توانست تصمیم درست را از تصمیم نادرست تمییز دهیم؛ زیرا ما در هر شرایطی فقط یكبار می توانیم تصمیم بگیریم؛ زندگی دوباره، سه باره و چهار باره به ما عطا نمی شود كه این را برای ما امكان پذیر سازد تا تصمیم های گوناگون خود را مقایسه كنیم.
***
هیچ چیز از احساس همدردی دشوارتر نیست. حتی تحمل درد خویشتن به سختی دردی نیست كه به گونه ای مشترك با كسی دیگر برای یك نفر دیگر یا به جای شخص دیگری می كشیم و قوه ی تخیل ما به آن صدها بازتاب می بخشد.
***
كسی را از روی همدردی دوست داشتن، دوست داشتن حقیقی نیست.
***
اگر نخستین تمرین زندگی، خودِ زندگی باشد، پس برای زندگی چه ارزشی می توان قایل شد؟
***
شك و تردید، امری یكسره طبیعی است؛ آدمی هرگز از آنچه باید بخواهد آگاهی ندارد، زیرا زندگی یك بار بیش نیست و نمی توان آن را با زندگی های گذشته مقایسه و یا در آینده درست كرد. میلان کوندرا
***
اگر ما شایستگی دوست داشتن را نداریم، شاید به این دلیل است كه خواهانیم تا دوستمان بدارند؛ یعنی چشم داشت چیزی (عشق) را از دیگری داریم؛ به جای آنكه بدون ادعا و توقع به سویش برویم و تنها خواستار حضورش باشیم.
***
دوست داشتن، چشم پوشی از قدرت است.
***
هرگز نباید بگذاریم كه آینده، زیر بار گذشته فرو بپاشد.
***
از كودكی بیرون می آییم، بی آنكه بدانیم جوانی چیست، ازدواج می كنیم، بی آنكه بدانیم متاهل بودن چیست، و حتی زمانی كه قدم به دوره پیری می گذاریم، نمی دانیم به كجا می رویم: سالخوردگان، كودكان معصوم كهنسالی خویش اند. از این جهت، سرزمین انسان سیاره ی بی تجربگی است.
***
انسان آرزومند جهانی است كه در آن خیر و شر آشكارا تشخیص دادنی باشند، زیرا در او تمایل ذاتی و سركش داوری كردن پیش از فهمیدن، وجود دارد.
***
چیزی را كه نتیجه ی یك انتخاب نیست، نمی توان شایستگی یا ناكامی تلقی كرد؛ در برابر چنین وضعی تحمیلی باید رفتار درستی در پیش گرفت.
***
هر چه انسان بیشتر در تاریکی درون خویش به سر برد،بیشتر در ظاهر جسمانیش پژمرده می شود.
***
نخستین خیانت، جبران ناپذیر است و از طریق واكنش زنجیره ای، خیانت های دیگری را بر می انگیزد كه هر كدام از آنها ما را بیش از پیش از خیانت پیشین دور می كند.
***
آنچه فرد تحصیلكرده را از فرد خودآموخته مشخص می سازد، وسعت دانش نیست، بلكه اعتماد به نفس است. میلان کوندرا
***
مرگ، یك پیشامد بسیار ساده است كه به آسانی رخ می دهد، مثل تمام پیشامدهای دیگر.
گزیده سخنان میکل آنژ
عشق، سبب رسیدن به خداست.
***
تا زمانی كه ننگ و جنایت دوام دارد، هیچ ندیدن و نشنیدن برای من پایان خوشبختی است.
***
كار هنری راستین، سایهای از كمال ملكوت است.
***
مهمترین شرط ازدواج با یك دختر، پاكی نفس و شرافت ذاتی او است.
***
زیبایی، در روان و هوش آدمی تأثیر میگذارد و احساس لذت و همت به وجود میآورد.
***
زیبایی، هدیه ای از بهشت است.
***
ارزش ندارد كه آدمی برای مبارزه كردن با كوتهفكران، خود را آزرده سازد؛ زیرا پیروزی بر آنها هیچ ارزشی ندارد.
***
هر كنشی، هرچند هم دشوار، با خونسردی و آرامش، آسانتر به نظر میرسد.
***
آن كه به هوش سرشار خویش ارزش نمینهد و در بند آن است كه با گرایشهای كوتهفكران سازگاری داشته باشد، نزد من رتبه و جایگاهی ندارد.
***
آسانترین راه رسیدن به آینده، نیندیشیدن به آن است.
***
انسان، با مغز نقاشی میكند نه با دست. هر كه اندیشههایش گرفتار مسایل دیگر باشد، كارش رسوایی به بار میآورد.
***
دیدگاه هر نویسنده را از كتاب او و دیدگاه هر هنرمند را از هنرش میتوان دریافت.
***
چیزهای كوچك، كمال ایجاد می كند و كمال هم چیز كوچكی نیست.میکل آنژ
***
اگر مردم می دانستند برای احراز مقام استادی چه رنجها برده ام و چه روزها و شبها جان كنده ام، هرگز از دیدن شگفتی های هنریم متعجب نمی شدند.
***
هرچه دانش بیشتر و تجربه زیادتر شود، نیاز به پند گرفتن كمتر میشود.
***
تمام وعده ها و نویدهای دنیا فریبی بیش نیست و بهترین دستور زندگی این است كه اعتماد به نفس داشته باشی و در پرتو سعی و تلاش خود به مقامی برسی.
***
بزرگترین خطری كه ما را تهدید می كند پایین بودن و در دسترس بودن اهدافمان است.
***
بهترین دستور زندگی این است كه اعتماد به نفس داشته باشید.
***
همه افراد بشر استعداد نقاشی دارند، اما همه حوصله ندارند.
***
خدایا! به من آن ده كه همیشه شوقی بیش از حد توان خود برای كار كردن داشته باشم.
***
چه غصه هایی برای رویدادهای بدی كه هرگز در زندگیم پیش نیامد خوردم.
***
عشق، آدمی را به كمال می رساند.
***
خداوندا بگذار همیشه خواهان انجام آنی باشم كه بیش از توان من است.
***
بلند نظر باشید و هدفهای بزرگ در پیش گیرید.میکل آنژ
***
صلح ناحق بهتر از جنگ بر حق است.
گزیده سخنان موریس مترلینگ
به یاد داشته باشید كه شادمانی به اندازه ی غم و غصه واگیردار است. نخستین وظیفه ی افراد شاد این است كه دیگران را از شادمانی خود آگاه سازند.
***
روح ما با این افکار پست و اندیشه های که از حدود معده و شهوت تجاوز نمیکند،آیا اگر از بین برود بهتر نیست!؟
***
بیچاره شیطان در کره خاکی بدنام شده است.زیرا شیطان جز خود ما هیچکس نیست،ما برای اینکه خودمان را در حضور خود تبرئه کنیم،تمام کینه ها ،حسدها ،دشمنی ها و بیرحمی ها را در وجود موهومی به نام شیطان جا داده ایم.
***
فداكاری در دو مورد خوب است : اول: تنها راه باقی مانده باشد و از هیچ راه دیگری غیر از جانفشانی نتوان به هدف مورد نظر دست یافت. دوم: بدانیم دیگران با این فداكاری خوشبخت خواهند شد.
***
یکی از صحبتهایی که مرا سرگرم میکند اظهارات دانشمندان مذهبی و دینی استکه بطرزی موثر در مورد اراده و نقشه های خدا صحبت میکنند و چنان به گفته خود اعتقاد دارند که گویی ظهر آنروز با خدا ناهار خورده اند!
***
هركس ارزش پیروزی را نداند، به شكست خواهد رسید.
***
ما باید خیلی خودپسند باشیم اگر تصور كنیم كه برجسته ترین موجودات دنیا هستیم. در این دنیا نزدیك به صد میلیارد كهكشان وجود دارد كه هر یك از آنها چندین میلیون خورشید دارند كه شبیه به ما یا بهتر هستند و هر روز تعدادی از آنها با هم برخورد می كنند و در هیچ جای دنیا كسی برایشان غصه نمی خورد و مجلس ترحیم و یادبود برپا نمی كند.
***
خیلی دشوار است كه انسان پی ببرد كه جهان را برای او نیافریده اند.
***
وقتی به شعله شمع می دمید و شمع را خاموش می كنید، آن شعله كجا می رود؟ خواهید گفت نیست می شود، ولی چنین چیزی محال است؛ در دنیا یعنی در هستی، هیچ چیز «نیست» نخواهد شد!
***
آدم تنها اگر در بهشت هم باشد به او خوش نمی گذرد. اما كسی كه به كتاب یا تحقیق علاقه مند است، هنگامی كه به مطالعه یا اندیشه درباره محتوای آن كتاب مشغول است، جهنم تنهایی برای او بهترین بهشت هاست.
***
زندگان، مردگانی هستند كه ایام رهایی شان را در این دنیا می گذرانند.
***
تمام اشتباههای ما درباره مرگ ناشی از این است كه فكر می كنیم درد و رنجی كه ما قبل از مردن می كشیم مربوط به مرگ است. در صورتی كه چنین نیست و تمام درد و رنجها مربوط به زندگی است. زندگی موجب درد و رنج می شود و مرگ، پایان دردهاست.
***
محبت گوهر گرانبهایی است كه در برخی از قلبها روی آن خاكستر نشسته است. این پوشش نازك و كوتاه را با تبسم بزدایید تا گوهر گرانبهایی كه پنهان است، آشكار شود و با درخشش خود، روح و قلب همگان را روشن سازد.
***
ارزش اخلاقی بسته به تعداد وظایفی است كه انسان انجام می دهد.
***
به نظر من اگر مرگ در دنیا نبود، بشر به آن محتاج بود و می بایست آن را خلق كند تا از چنگال كسالتهای زندگی رهایی یابد. در حقیقت بسیاری از ما پیش از مردن، مرده هستیم؛ برای اینكه همه چیز خود را از دست داده ایم.
***
ما هیچ دلیلی در دست نداریم كه بتوانیم وجود فهم و شعور را در سنگ و درخت و غیره منكر بشویم و در این صورت بعید نیست دنیاهایی وجود داشته باشد كه در آن، سنگ ها و سایر جمادات مثل ما زندگی كنند و بلكه زندگی فكری آنها از ما بالاتر باشد.
***
آنچه انسان هرگز نخواهد فهمید این است كه چگونه در برابر كسی كه ما را آفریده و همه چیز ما از اوست، مسئول خواهیم شد و او از ما بازخواست خواهد كرد ؟!؟!؟
***
ما نادان هستیم و شاید تا ابد نادان بمانیم، اما بتدریج چیزهایی می آموزیم كه به ما نشان می دهد به درستی نادانیم.
***
اگر در اولین قدم، موفقیت نصیب ما می شد، سعی و عمل دیگر مفهومی نداشت.
***
آن كس كه اراده و استقامت دارد، روی شكست را نمی بیند.
***
سرنوشت بشر این است كه در تمام عمر زحمت بكشد تا بتواند به زندگی ادامه بدهد و به زندگی ادامه بدهد تا بتواند بمیرد.
***
فكر شما هر چه باشد، شما همان هستید و محال است كه بتوانید از فكر خود بزرگتر شوید و یا از حدود فكر خویش تجاوز نمایید.
***
اگر تصمیمی داشته باشید، به زودی موفق خواهید شد؛ زیرا آدمی ساخته افكار خویش است و فردا همان خواهد شد كه امروز می اندیشیده است.
***
آینده ها بزرگ به نظر می رسند، ولی وقتی كه گذشتند، می فهمیم كه ناچیز بوده اند.
***
تنهایی جهنم است، اما این جهنم با مطالعه تبدیل به بهشت می شود.
***
هنگام نیكبختی است كه باید بیمناك بود؛ هیچ چیز تهدید آمیزتر از سعادت نیست.
***
ما انسانها این گونه آفریده شده ایم كه اگر بدانیم میلیونها سال در جهان باقی خواهیم ماند، اما قرین اندوه و بدبختی خواهیم بود، راضی شده و حتی شادمان می گردیم. اما اگر بفهمیم كه از بین می رویم و در عوض هیچ شكنجه و رنج نخواهیم كشید اندوهگین و مایوس می شویم !!!.
***
زندگان، مردگانی هستند كه در دوران آسایش به سر می برند.
***
تمام چیزهایی كه نوابغ آینده خواهند گفت، هم اكنون در وجود من و شما هست؛ منتها باید آنها را پیدا كرد و روی آنها انگشت گذاشت.
***
نباید آنقدر در اندیشه فرو رویم كه قدرت همه چیز از ما سلب شود؛ چرا كه اگر هدف، سلامت اندیشه های ما باشد باید بدانیم كه بیشتر اندیشه های نادرست و غلط، در عمل، جبران و اصلاح خواهد شد.
***
هیچ چیز به زیبایی یك قفل بسته نیست؛ البته تا زمانی كه كسی نداند چگونه می توان آن را باز كرد.
***
وقتی عشقی در كار است، پای عقل می لنگد.
***
هیچ موجودی در دنیا وجود ندارد كه در اثر عشق ورزیدن به یك موجود دیگر، حتی اگر یك عشق پیش پا افتاده و پست هم باشد، اصلاحی در روح خود به عمل نیاورد.
***
در روی زمین سعادتی بالاتر از یك عشق پاك و بادوام متصور نیست.
***
عدالت انتظار پاداش ندارد، بلكه خود عمل دارای زیبایی و سرور است.
***
وقتی انسان به نادرستی یك نظریه پی برد و آنرا حفظ كرد، دلیل بر حماقت اوست.
***
روزی كه بشر كاملاً به نادانی خود پی برد، به موفقیت بزرگی دست یافته است؛ زیرا دانش در این دنیا چیزی جز پی بردن به نادانی نیست.
***
غنچه خوشبختی در جای تاریك، بی صدا و گودی پنهان شده كه بسیار نزدیك به ماست، ولی كمتر از آنجا می گذریم و آن، دل خود ماست.
***
خوشبختی بر سه ستون استوار است : فراموش كردن گذشته، غنیمت شمردن حال و امیدوار بودن به آینده.
***
چون مردم كمتر متوجه سعادت هستند، بدبختی ها بیشتر نمایان است.ستم و ستمگری را عادی فرض می كنند و سعادت و عدالت را جزء اتفاقات می پندارند.
***
هیچ چیز بهتر از كار كردن به جای غصه خوردن، آدمی را به خوشبختی نزدیك نمی كند.
***
آیا به یاد دارید كه در دوره حیات از دست شخصیت خودتان و آنچه كه نامش را «من» می گذارید، چقدر آسیب دیده اید؟ تمام اوقات تلخی ها، رنجها، زیانها، بدبختی ها و ناكامی های شما در طول مدت حیات از دست همین «من» بوده است.
***
تمام سرمایه فكری و دانش باید تسلیم یك عظمت اخلاقی و روحی گردد، وگرنه دانش مانند رودی خواهد بود كه نتوانسته خط سیر خود را بپیماید و به دریا بریزد و با وضعی اندوه بار در صحرا و ریگزارها فرو می رود.
***
مهد پرورش خرد، آغوش عقل نیست، بلكه دامان عشق است. نهال خرد باید در كوزه عشق كاشته شود و با آب احساسات آبیاری گردد.
***
برای چه توقع دارید كه خیالات، تصورات، احساسات، اقدامات و به طور خلاصه زندگی ما آزاد باشد و حال آنكه به چشم خود می بینیم كهكشانهای بزرگ كه منظومه خورشیدی ما در برابر آنها هیچ است، در حركات خود آزاد نیستند و مجبور شده اند كه خط سیر ویژه ای را پیموده و از قوانین خاصی پیروی كنند .
***
هیچ كس نمی تواند خدا را برای دیگران توصیف كند. زیرا به محض اینكه توانست خدای خویش را وصف كند، دیگر او خدا نبوده، بلكه مثل من و شماست .
***
تمام بدبختی ها و عذابهایی كه خدایتان برای شما می فرستد، از سوی خود شما فرستاده می شود.
***
كسی كه از سرنوشت خود شكایت كند، از حماقت و ناچیزی روح خویش شكایت كرده است.
***
عظمت خدای هر كس به اندازه بزرگی مغز اوست و به بیان دیگر، بزرگی خداوند به قدر شایستگی ماست.
***
بدون مرگ، زندگی اهمیت و ارزشی نداشت. زیرا ترس از مرگ است كه زندگی را در نظر ما اینقدر لذت بخش و خواستنی جلوه می دهد.
***
با اینكه دوره عمر ما كوتاه است، دو سوم عمر كوتاه ما در این می گذرد كه از كندی مرور زمان ناراضی هستیم و شب و روز در نظرمان بلند جلوه می كند و همواره می خواهیم امروز بگذرد و فردا بیاید. گویی به مرگ وعده داده ایم كه تا حد امكان زودتر به ملاقات آن برویم.
***
آنچه ما به آن مرگ می گوییم، یك زندگی است كه هنوز نتوانسته ایم چگونگی آن را درك كنیم.
***
اگر مرگ نبود، زندگی، زندگی نبود.
***
آنچه باعث آزار ما می شود، زندگی است. یك بیمار وقتی بمیرد، تمام دردهایش از بین می رود.
آن چه انسان هرگز نخواهد فهمید این است که چگونه در مقابل کسی که ما را آفریده و همه چیز ما از اوست مسوول خواهیم شد و او از ما بازخواستخواهد کرد ؟!؟!؟ .
***
این همه پیغمبرها گفته اند که روح باقی می ماند و چنین و چنان می شود. اما هیچکس توجه نکرده که آیا روح ما قابل بقا هست یا نه ؟؟؟
شما را بخدا روح ما با این افکار پست و اندیشه هایی که از حدود معده و شهوت تجاوز نمی نماید آیا اگر از بین برود بهتر نیست ؟!؟ .
***
چیزی را که ما نمی توانیم بفهمیم ضد و نقیض زندگی انسان است.
زیرا از یک طرف طبیعت یا خدا انسان را آفریده که حتما مرتکب گناه می شود و از طرف دیگر به ما می گویند که هر کسی که مرتکب گناه گردید در جهان مجازات خواهد دید !!!
بهتر این بود که از روز نخست ما را طوری می آفریدند که قدرت ارتکاب گناه را نداشته باشیم . نه آنکه ما را بیافرینند و بعد کیفر بدهند !!! .
***
تا وقتی که من و شما دارای مغز هستیم محال است که بتوانیم دانائی خداوند را با اختیار خودمان در زندگی وفق بدهیم!
یعنی همینکه ما گفتیم خداوند دانا و تواناست و همه کار را می توانست و می تواند بکند و قادر به پیش بینی همه چیز بوده و هست دیگر نمی توانیم بگوئیم که ما در کار خود اختیار داریم و هر چه دلمان بخواهد خواهیم کرد!
زیرا هر فکری که شما برای امروز و یا آینده بکنید و هر کاری را که امروز و یا در آتیه انجام بدهید قبلا از طرف خدا پیش بینی شده و اگر پیش بینی نمی شد و او قادر نبود که وقایع آینده را ادراک نماید خدا نبود و همین که پیش بینی کرد ناچار آن کار اتفاق خواهد افتاد ودیگر اختیار از دست شما خارج است!
تمام وسائل و کتابهائی که علمای مذهبی در این خصوص نوشته اند و خواسته اند که موضوع آزادی انسان را با علم وتوانائی خداوند وفق بدهند جز یک سلسله کلمات پوچ و میان تهی چیزی نیست و فاقد معنی می باشد!
انسان در یک صورت می تواند در این جهان اختیار داشته و هر چه دلش می خواهد بکند و آن در صورتی است که خداوند یعنی کسیکه دانا و توانای مطلق است وجود نداشته باشد! و همین که این دانا و توانای مطلق وجود داشت دیگر من و شما اختیار نداریم و تمام کارها بدست او انجام می گیرد!
کسانیکه بین خدا و جهان فرق میگذارند و عقیده دارند که این دو باهم متفاوت هستند می گویند این جهان است که نادان و ناتوان می باشد و در نتیجه نمی تواند وقایع آینده ما را پیش بینی نماید بنابراین ما در جهان آزاد هستیم وهرچه دلمان بخواهد می کنیم !
ولی این اشخاص خود بخویشتن جواب رد می دهند زیرا همین که بین جهان و خداوند فرق گذاشتند لازمه اش این است که خداوند آفریننده جهان باشد و اگر جهان چیزی نمی داند خدا ناچار باید همه چیز را بداند وگرنه خدا نیست!
پس ما فرضا جهان را نادان بدانیم نمی توانیم خداوند را نادان بدانیم و او حتما دانای مطلق است و با این سمت و توانائی خویش تمام اعمال ما را برای همیشه مشاهده و پیش بینی نموده و چیزی را هم که او دید و پیش بینی کرد حتما اتفاق خواهد افتاد اعم از اینکه ما بخواهیم یا نخواهیم و به عبارت صریح ما در کارهای خود اختیار نداریم بلکه مجبور می باشیم! .
***
یکی از صحبت هایی که مرا سرگرم می نماید اظهارات دانشمندان مذهبی و دینی است که بطرزی موثر در خصوص اراده و پیش بینی و مقصد و نقشه های خدا صحبت می کنند و چنان به گفته خود اعتقاد دارند که گویی ظهر آن روز با خدا ناهار خورده اند!!! .
***
اگر ما صد مرتبه باهوش تر و چیز فهم تر از این بودیم دنیایی که به نظر ما می رسد چندان شباهتی به دنیای کنونی نداشت و اگر هزار مرتبه از این چیز فهم تر بودیم تفاوت دنیایی که به نظرمان می رسید با این دنیا زیاد تر می شد.
زیرا دنیا جز خود ما و جز آنچه در خود می بینیم و از خود می فهمیم چیز دیگری است!!!
برای چه می بایستی در آتش جهنم بسوزم و دچار عذاب باشم ؟؟؟ گناه من چیست و چه کرده ام ؟؟؟
خواهید گفت که گناه تو این است که خدا را نشناخته ای !!! ولی نشناختن خداوند گناه من نیست زیرا خود او نخواست که من او را بشناسم و گرنه من را طوری می آفرید که قادر به شناسایی او باشم.
تمام افکار و نظریاتی که من درباره خدا دارم او در وجود من قرار داده.زیرا بالاخره باید این حقیقت را قبول کرد که همه چیز را خود او آفریده است و اگر گاهی هم از خداوند سوال کنم که ” تو کیستی و چیستی؟؟؟ ” باز این پرسش را او در وجود من گذاشته است.
بنابراین من چه گناهی دارم ؟؟؟ .
***
من نمیدانم که به چه مناسبت اموات باید دارای مقام و احترام خاصی باشند.
برای چه وقتی یکنفر مرد تمام خطاها و اشتباهات او را فراموش کرده و در عوض درباره محاسن و مزایای او صحبت میکنند ؟!؟!؟!
حتی اگر بعد از مرگ او خیانت ها و گناهان جدیدی از مرده کشف شود او را می بخشند.
پس از این قرار تا وقتی که شخص فوت ننماید ما آنطور که شاید و باید او را دوست نداریم.
حال خیلی غریب است که ما درباره آنهایی که زنده هستند اینطور رفتار نمی کنیم و اگر درباره آنها اینطور رفتار می کردیم زندگی ما در این جهان خیلی لذت بخش می شد و بسیاری از مصائب و بدبختی ها از بین می رفت !!! . موریس مترلینگ
***
اگر از شما بپرسند که در این جهان در انتظار چه هستید چه پاسخ خواهید داد؟ اگر از اشخاص عادی باشید “که نود و نه درصد مردم از اشخاص عادی هستند” خواهید گفت که من دراین دنیا انتظار دارم که پس از مرگ مستقیما وارد بهشت شده ودر حالی که عمر جاویدان خواهم داشت تا پایان عالم اغذیه لذیذ بخورم و از لذت عشق و شهوت برخوردار شوم و آهنگ های طرب انگیز بشنوم و … ولی غافل از این هستید که پس از رفتن در بهشت و داشتن عمر و جوانی همیشگی که هرگز دچار خزان پیری و بیماری نخواهید گردید دیگر از خوردن و نوشیدن و خوابیدن و شهوترانی لذت نخواهید برد و بزودی زندگی یک نواخت بهشت شما را خسته و کسل خواهد کرد زیرا چیزی که در این دنیا خوردن و خوابیدن و غیره را برای شما لذت بخش کرده ترس از مرگ و از دست دادن این لذات است و روزی که این لذات جاوید شد یعنی مرگ برای شما وجود نداشت همه چیز عادی خواهد گردید! در جای دیگر گفته ام که اگر شما را به بهشت ببرند پس از یکسال اقامت کسل شده و از در بهشت خارج گردیده و در جستجوی نقطه دیگری هستید که تغییری در زندگی شما بدهد!!! .
***
ما انسانها اینطور آفریده شده ایم که اگر بدانیم میلیونها سال در جهان باقی خواهیم ماند ولی قرین اندوه و بدبختی خواهیم بود راضی می شویم و حتی خوشحال می گردیم لیکن اگر بفهمیم که از بین می رویم و در عوض هیچ شکنجه و رنج نخواهیم کشید اندوهگین و مایوس می شویم !!! .
***
ما نباید از حرکات و گفتار یک دیوانه حیرت کنیم . زیرا بیست و چهار ساعت شب و روز مشغول تماشای دیوانگی و حرکات بی رویه طبیعت هستیم و انگار که ما بر طبیعت برتری داریم زیرا خود را در قبال او عاقل می بینیم.
اما اول باید منتظر بود که بفهمیم اساس دنیا بر عقل استوار است یا جنون ؟؟؟ و به عبارت دیگر آیا عقل هم یکی از نواقص زندگی ماست که با توسل بدان می خواهیم کشتی زندگی حقیر و ناچیز خود را به ساحل نجات برسانیم و یا برعکس ,عقل يكی از امتیازات ماست ؟!؟!؟!
زیرا ممکن است عقل هم یکی از نواقص زندگی ما باشد و برای موجودات عالی تر هیچ معنی نداشته باشد.
مثلا عقل شما می گوید که وسط کوره کارخانه آهن گدازی نروید زیرا خاکستر خواهید شد.ولی موجود عالی تری که بیم از آتش ندارد و حتی چندین میلیون درجه گرمای کره خورشید را تحمل می کند به استدلال عقلانی شما می خندد و با چشم حقارت به شما می نگرد و تفرج کنان از وسط کوره آهن گدازی عبور می نماید .
***
از تصاویر و اشکال مختلف خداوند یگانه شکلی که تا اندازه ای به فهم ما نزدیک می باشد بی پایان بودن اوست و ما از صفات خداوند فقط همین یکی را تا اندازه ای می فهمیم و باقی صفات و اشکال او برای ما مجهول می باشد !!! .
***
گاهی اوقات مرگ بازی غایم موشک دارد. به این طریق که ناگهان از گوشه ای به در آمده گریبان شخصی را که هیچ به مرگ فکر نمی کرد می گیرد و او را با خود می برد. این است یکی از تفریحات او !!! .
***
من بعضی از اشعار شعرای ایرانی را در ترجمه های فرانسوی خوانده ام و بعضی از ابیات فریدالدین عطار نیشاپوری تاثیر زیادی در من کرده است. فریدالدین در یکی از اشعار خود می گوید :
“خداوندا اگر چه گناهکار هستم و خود را درخور مجازات می بینم. لیکن از درگاه تو ناامید نیستم برای اینکه می دانم که اگر من در این جهان بر طبق پیروی از طبیعت خود رفتار کرده ام تو در آن جهان نسبت به من بر طبق طبیعت خود رفتار خواهی نمود.”
انصاف بدهید که آیا از آغاز زندگی بشر تاکنون در جهان چیزی گفته شده است که از حیث عمق معنی بالاتر از این گفته عطار نیشاپوری باشد و به این اندازه امیدبخش باشد ؟؟؟ .
***
اگر ما صد مرتبه باهوش تر و چیز فهم تر از این بودیم دنیایی که به نظر ما می رسد چندان شباهتی به دنیای کنونی نداشت و اگر هزار مرتبه از این چیز فهم تر بودیم تفاوت دنیایی که به نظرمان می رسید با این دنیا زیادتر می شد . زیرا دنیا جز خود ما و جز آنچه در خود می بینیم و از خود می فهمیم چیز دیگری است!!!
حتی خدا هم که عین هستی است نمی تواند نیستی را به وجود بیاورد . همانگونه که آفریننده قادر نیست پایان خود را ببیند زیرا اگر پایان خود را می دید آنوقت بی پایان نبود .
***
ما هیچ دلیلی در دست نداریم که بتوانیم وجود فهم و شعور را در سنگ و درخت و غیره منکر بشویم و در این صورت بعید نیست دنیاهائی وجود داشته باشد که در آنها سنگ ها و سایر جمادات مثل ما زندگی کنند و بلکه زندگی فکری آنها از ما بالاتر باشد .
***
از خود می پرسیم که اگر مرگ تغییرات کنونی را به ما نمی داد یعنی جسم ما را فاسد و متلاشی نمی کرد و در پایان مبدل به یک اسکلت زشت و وحشت آور نمی شدیم و در عوض بعد از مردن جسم ما مبدل به یک گل سرخ زیبا میشد آیا این همه که امروز برای روح خود مشوش هستیم آن موقع هم مشوش میشدیم؟؟؟
هر کس که این پرسش را از خود بنماید پاسخ منفی خواهد داد و خواهد گفت که چون مبدل به گل سرخ خواهم شد برای روح خود بیمناک نیستم.
پس معلوم میشود قسمت اعظم وحشت ما ناشی از ملاحظات جسمانی است .
***
اگر در اولين قدم، موفقيت نصيب ما مي شد، سعي و عمل ديگر معني نداشت.
***
انسان خوشبخت آن كسي است كه حوادث را با تبسم و اندكي دقت بعلت وقوع آن تلقي وقبول نمايد .
***
آدمي ساخته ي افكار خويش است فردا همان خواهد شد كه امروز مي انديشيده است .
***
روح کندوست که به زنبور عسل وحی می کند .
نجات وطن عالیترین و بزرگترین قانون است.
***
مملکتی که رجال ندارد هیچ چیز ندارد مخالفت من با دیکتاتوری این بود که از خصائص دیکتاتوری یکی اینست که مملکت فاقد رجال و دیکتاتور رجل منحصر به فرد باشد.
***
اگر از طریق آزادی و دموکراسی نتوانیم کاری بکنیم از طریق اختناق و زور و قلدری برای مردم ناراضی نمیتوانیم کاری انجام دهیم.
***
قانون برای مملکت است نه مملکت برای قانون...
***
بر فرض که ما با هواخواهان رژیم موافقت کنیم و بگوییم دیکتاتور به مملکت ما خدمت کرد. در مقابل آزادی که از ما سلب نمود چه برای ما کرد؟
***
هر ملتی باید عقیده داشته باشد. اگر یک ملتی عقیده نداشته باشد آن ملت کارش زار میشود همه باید سعی کنید که در جامعه یک عقیده و مسلک و مرامی باشد. اگر ملت بیمرام باشد آن ملت از بین میرود.
***
اگر شرایط انتخاب کنندگان و طرز انتخابات صحیح شد آن وقت آنها هر کسی را که انتخاب کنند خوب میشود.
***
اگر امور اجتماعی خوب نباشد امور انفرادی هم بد میشود پس لازم است که اول هر کس در اصلاح جامعه بکوشد و بعد امور انفرادی را اصلاح نماید.
***
ما نمایندگان قبل از هر چیز باید به ایران نظر کنیم و منافع عموم را بر منافع شخصی خود ترجیح دهیم.
***
من با دادن هر امتیاز از نظر اقتصادی و سیاسی مخالفم چون تفکیک مسائل سیاسی از اقتصادی مشکل است.
***
اگر دنیا وطن همگی است پس این جنگها و آدم کشیها برای چی است؟ و اگر هر ملتی برای خود وطنی است پس چراغی که به خانه روا است به مسجد حرام است.
***
معتقدم من غیر از حمایت از این طبق مرامی ندارم و نمیخواهم که کارگری به نفع سرمایهدار بیچاره و زبون شود ایراد من به شما این است که مرام را از سیاست تفکیک نمینمائید.
***
آزادی مطبوعات و اجتماعات و حقوق مالکیت وسایر حقوق بشری را مردم میتوانند در قانون اساسی بخوانند ولی اگر دولت نخواهد نمیتوانند از آنها استفاده ببرند و یا استفاده نمایند.
گزیده سخنان مسیحا برزگر
قسم به پرستو
ان گاه که جفتش میمیرد
و تنها به آشیانه باز میگردد
چه غروب غریبی!
قسم به کرم شب تاب
ان گاه که از پیله بیرن می آید
و با نسیم هم آغوش می شود
چه پروازی!
قسم به خورشید
آنگاه که تو بر آن میتابی
چه تلالویی!
قسم به همه دانه ها
ان گاه که در خاک میمیرند
و در نور متولد میشوند
چه رستاخیزی!
قسم به ساقه ای که در باد میشکند
ان گاه که از ایشان جز خاکستری برجای نمی ماند
قسم به تمامی آیینه ها
ان گاه که در برابر آب قرار میگیرند
قسم به لطافت قسم
میدانم
که میدانی
دوستت دارم.
***
زندگی هیچ گاه به بن بست نمیرسد.
کافیست چشم باز کنیم و راههای گشوده ی بیشماری را فرا روی خود ببینیم.
خدا که باشد ،
هرمعجزه ای ممکن میگردد.
***
از خلال رنج است که قطب مخالف آن ،یعنی
شادمانی را میفهمی.
***
عشق یعنی فراموش کردن خود در معشوق.
ماهیت عشق،خود فراموشی است.
ترک مصلحت خویشتن است.
غرق شدن است چنان که فقط معشوق میماند و بس.
راه عشق ،راه فناست.
عاشق باید هنر محو شدن را بیاموزد.
او باید از اوصاف بشر بمیرد،تا اسرار عشق الهی اورا بر سر نهد و امواج عنایت دم به دم معشوق اورا باخود ببرد.
***
شجاعت آن نیست که از آدمهای شجاع تقلید کنی،
بلکه آن است که به شیوه خود زندگی کنی
و بهای آن را نیز بپردازی.
حتی اگر بهای به شیوه خود زیستن ،خود زندگی باشد،باز ارزش آن را دارد.
زیرا در چنین شیوه ی زیستن است که روح به دنیا می آید .
هنگامی که کسی آماده است تا برای چیزی بمیرد،همین آمادگی و شور اوست که اورا دوباره متولد میکند.
اگردراین آمادگی رنجی نهفته است،رنج زایمان است.
به شیوه ی خویش زیستن،شجاعت میخواهد ،دل و جرات میخواهد.
به شیوه خود زندگی کن؛
شبیه خودت باش و بس.
نگران عوام نصیحت گو مباش .
زندگی خودرا ترسیم کن.
از روی نقش کهنه ی دیگران نقاشی نکن.
خلاق باش.
اگرهم در شیوه خود بر خطا باشی ،
بهتر ازآن است که دیگران به جای تو زندگی کنند
و تو بر صواب باشی .
زیرا کسی که به شیوه ی دیگران زندگی میکند
و بر صواب است
زندگی را به بطالت میگذارند.
کسی که به شیوه ی خود زندگی میکند،و بر خطاست،
بلاخره دیر یا زود از خطای خویش درس خواهد گرفت.
او خطای خویش را دستمایه ی تجربه ای تازه خواهد کردوبا تجربه های خویشتن ،خواهد بالید.
***
آمده ایم تا بازیگر خوب صحنه زندگی باشیم.
عشق این مجال را فراهم می آورد
***
تملک در عشق کشنده است
به محض آنکه معشوق را مالک شوی آنرا کشته ای.
خیلی ها عشق را با دستان خود کشته اند.
دستان بسیاری از انسانها به خون عشقشان آغشته است .
آنها اکنون به سوگ عشق خویش نشسته اند .
آنان نمیخواستند که اینطور بشود اما با نادانی خویش قصد تملک عشقشان را کردند و آنرا ازبین بردند.
آنها نمیدانستند که عشق اسارت را بر نمیتابد.
نمیتوان مالک همسر شد ،نمیتوان مالک فرزند شد ،نمیتوان مالک شاگرد شد، نمیتوان مالک مردم شد....
هیچ چیز به اندازه حس تملک دشمن عشق نیست.
***
خطر کردن کار آدمهای هوشیار نیست .کار مستان است.
اینانند که خودرا بی مهابا به دل آن حقیقت غایی پرتاب میکنند و اینانند که میرسند.
بنابراین مست خدا شو .و به مردم کمک کن تا مست خدا شوند.
عشق حقیقی از شهوت و چشم داشت مبراست
عشقی که پاک است همان خداست.
***
اگر بتوانی نغمهای شوی.
اگر بتوانی پارهای از شادمانیهایت را با دیگران سهیم شوی،
اگر بتوانی خود را با دیگران قسمت کنی،
همین کافیست، تو به منزل رسیدهای.
ما موجوداتی تنگنظر و حقیریم،
زیرا از سهیم کردنِ دیگران در شادمانیهای خود عاجزیم.
این بزرگترین خُسرانِ زندگیِ انسانیست.
انسان احساسِ بدبختی و درماندگی میکند،
زیرا چشمهیِ عشقش را با گِلِ بُخل و تنگچشمی بسته است.
اگر گذشتی داریم،
برای آن است که بیشتر بگیریم.
ما از بخشیدن عاجزیم؛
معامله میکنیم.
با تمامِ وجودت ببخش؛
هرآنچه میتوانی ببخش...
زندگی را با دیگران قسمت کن،
نان را با دیگران قسمت کن،
آواز را با دیگران قسمت کن،
شعر را با دیگران قسمت کن،
خود را با همگان قسمت کن و بدینسان، خود را در هستی منتشر کن.
برخیز،
باز کن پنجره را
و به مهمانیِ آوازِ کبوتران برو.
زندگی، پشتِ پنجرهیِ تو میخواند
***
انسان واقعی، در مرگ و زندگی حالاتی یکسان دارد.مرگ چیزی را عوض نمیکند.
قطره ای که بسوی دریا پرتاب شده است ،از محو شدن دیوارهای قالب کوچک خود هراسان نمیشود.
کسی که حقیقت جاودان را درک کرده ،به بی مرگی ملحق شده است.
تن آدمی چیزی است که خواهی نخواهی نابود خواهد شد ،اما چیزی در این قالب هست که ماندنیست.
مرواریدی در این صدف است که خواستنی است.
هستی ،طالب این مروارید است...
زندگی رودخانه ای ست از فنا تا به فنا.
زندگی اصلا پدیده ای منطقی نیست.
منطق ساخته و پرداخته ی ذهن ماست.
زندگی،حیرت در شگفتی هاست؛
پرسه زدن در زیبایی هاست.
زندگی،معامله نیست،
تجارت نیست؛
شهود عاشقانه ی اشیاست.
زندگی،زمانی معنا دارد كه سفری در جاده ی عشق باشد.
زندگی،سفراست.
كسانی كه جایی در گوشه و كنارها اطراق می كنند،زندگی
را می بازند.
انسان باید آواره و پرسه زن باشد،
انسان باید خانه به دوش باشد؛
هر جا كه اُتراق شود، زندگی در آن جا می میرد
كسي به خود ايمان ندارد دشمن زندگيست
دشمن زندگي همواره شكست ميخورد
گام نخست آن است كه به علتهاي اين بيايماني پي ببري
خود را مشاهده كن
خود را تحليل كن
***
باید در آتش عشق بسوزی .
باید مدام شعله ور باشی .
باید مدام جاری باشی .
عشق است که تو را جاری می کند .
اگر جاری نباشی، به مرداب دلمردگی تبدیل می شوی.
***
فرصتی تازه دارم امروز
تا ببخشم بیش تر،
تا دوست بدارم بیش تر،
و بدین سان، نزدیک تر شوم به خدا.
ستوده باد خدایی که داده است به من
چنین فرصتی را.
ستوده باد خدا!
***
فرار کافی ست .
درنگ کن و زندگی را جانانه زندگی کن .
***
خدا مهربان است.
یعنی حتی برای خطاها و گناهان تو نیز پاداش مقرر
کرده است .
پیش از آنکه تو او را بخوانی،
او به تو لبیک گفته است .
پیش از آنکه از او بخواهی،
او به تو داده است .
تو نیز نسبت به خود مهربان و بخشنده باش .
***
تو،
هم اکنون،
بر روی زمین زیبا و دوست داشتنی گام برمی داری.
از این فرصت بزرگ، بیش ترین بهره را ببر.
معجزه،
آن نیست که بر روی آب راه بروی.
معجزه ،
آن است که هستی
و بر روی زمین زیبا گام برمی داری.
***
شیرانه زندگی کن و همچون کرگدن تنها سفر کن .
بین دو راهی زندگی و امنیت،
همواره راه زندگی را در پیش بگیر .
زندگی را فدای امنیت نکن،
بلکه امنیت را به پای زندگی بریز .
***
اگر در ستایش و نیایش تو شور و شراری نباشد،
بتی را ستایش کرده ای .
مراقبه،
تمرین حضور در تمامی لحظه های زندگی ست.
***
تو در هر لحظه،دوباره به دنیا می آیی .
هر لحظه ای، لحظه ی تولد دوباره ی توست .
اما در هر لحظه به گونه ای متولد شو،
که با تولد دوباره ی تو،
روشنی و آزادی و شادمانی بیش تری به دنیا اضافه
شود .
***
گفتار نیک و پندار نیک و کردار نیک تو،
زیبایی وجود تو را در همه ی جهت ها بسط می دهد .
این زیبایی،
در فرزندان و دوستان تو خانه می کند
و به آیندگان می رسد .
***
پرنده ای باش که از تخم بیرون می آید .
کودکی باش که زاده می شود .
دانه ای باش که جوانه می زند .
غنچه ای باش در آفتاب بصیرت .
گلبرگ های خود را یکی یکی باز کن،
شکوفا شو
و رایحه ی خود را به دست باد بسپار .
***
زندگی من ، زندگی من است .
هیچ کس حق ندارد آن را از من بگیرد
و یا به جای من زندگی کند .
من حق دارم فرصت یکباره ی زندگیم را به شیوه ی
خود،زندگی کنم، نه به شیوه ی پدرم و یا به شیوه ی
حاکمان مستبد و یا به شیوه ی هر کس دیگر .
***
سفر به دنیای درون، سفری بی انتهاست .
***
اگر عبوسی و جدیت خود را گم کنی،
چیزی را از دست نداده ای .
اما اگر خنده خود را گم کنی،
همه ی زندگی را گم کرده ای .
***
تو برهنه به دنیا آمده ای و برهنه از دنیا می روی .
تو به همان میزان که با خود به دنیا آورده ای با خود از دنیا می بری.
تو در میان عریانی تولد و عریانی مرگ ،نقش واسطه را ایفا می کنی.
تو از زندگی می گیری و به زندگی می بخشی.
تو هیچ چیز نداشته ای و هیچ چیز نداری و هیچ چیز نخواهی داشت.
همه چیز به هستی تعلق دارد.مالک حقیقی ،هستی ست.
چند روزی چیزی را به تو امانت می دهد،سپس پس می گیرد و روانه ات می کند.کسی که از فهمی ژرف برخوردار است،خود راوسیله ای می داند در دست زندگی،
تا زندگی به وسیله او به زندگی ببخشد.
انسان شاهدی بیش نیست.اما این انسان باید بصیرتی کسب کند تا شایسته نام انسان باشد
گزیده سخنان محمود حسابی
جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند،خانه اش خراب می شود و هر کس بخواهد خانه اش را آباد کند باید در ویرانی مملکتش بکوشد.
***
هرچه انسان ،وجود ارزشمندتری داشته باشد به همان اندازه مودب و فروتن است.
***
فعال باشیم، ولی ملایم، عادل باشیم، ولی با گذشت.
***
سادگی و عشق از عوامل پیشرفت است، که در قلب ما ایرانیان است.
***
زندگی، یعنی پژوهش، و فهمیدن چیزی جدید.
***
چهار اصل پیشرفت: مردانگی، عدالت، شرم و عشق است.
***
بزرگترین خوشحالی من در زندگی : هوش و استعداد جوانان ایرانی است.
***
راه پیشرفت، ارزش نهادن به علم و تحقیق، احترام به معلمین، اساتید، دانش آموزان و دانشجویـان است.
***
تقلید (از غرب)، خطری است جدی، که چشمه های نبوغ را، خشک می کند.
***
یک عمل درست، بهتر است از هزار نصیحت.
***
احساس اجبار به فداکاری، لازمه زندگیست.
***
انجام وظیفه، لازمه جهش بسوی پیشرفت است.
***
کار کنیم، زحمت بکشیم، از سرمایه چیزی کم نداریم.
***
حفظ سنن اعتقادی، ملی و نبوغ نژادی، واجب است.
***
نظامی که، دارای سازمان باشد، چارچوبی استوار دارد.
***
باید جوانان، حفظ سازمان را، آموزش داد.
***
سازماندهی، لازمه و خواسته الگوی پیشرفت است.
***
دولت، وظیفه دارد، خوشحال کنندگان مردم را، تشویق کند.
***
داشتن هدف، و رفتن به دنبالش، خوب است ولی عاشق هدف بودن و گرفتار شدن چیز دیگری است.
***
با بچه ها، با اطمینان رفتار کنید تا قابل اطمینان بار بیایند، و قابل اطمینان شوند.
***
طنز در مملکت ما، یک مقاومت ملی است، و همیشه حافظ ایران بوده است.
***
موسیقی خوب ایرانی، یک طرز تفکر است. یک فلسفه است، و بیان یک آرزوست.
***
ایران، جزیره هوش و ذکاوت است.
***
شخصیت یک ملت را، ادبای آن ملت می سازند.
***
هنر، چاشنی زندگیست.
***
عشق زندگی را به شیوش می آورد.
***
هنر، با احساسات آدمی بازی می کند.
***
عشق، به وجود آورنده اعمال زیباست.
گزیده سخنان ماهاتما گاندی
اگر فقط یکبار حضور خدا را بپذیرید،هرگز به ضرورت دعا و نیایش شک نخواهید کرد.
***
من از گناه بدم می آید نه از گناهکار .
***
برای کسی که اندیشه عدم خشونت را در خود پرورده است تمام عالم یک خانواده است. نه ترسی به دل دارد و نه کسی از او می ترسد .
***
تواضع یعنی تحمل رنج و زحمتی مداوم در راه خدمت به بشریت،خداوند همیشه حاضر و ناظر است.
***
در تصور من، بيش از يك مذهب در جهان وجود ندارد، اما همچنين مي انديشم كه اين مذهب، درخت تنومندي است كه داراي شاخه هاي فراوان است و همچنانكه تمام شاخه ها شيره مورد نيازشان را از يك منبع مي گيرند، تمام مذاهب نيز جوهره خود را از يك چشمه مي گيرند كه منبع همه آنهاست. طبيعتاً اگر يك مذهب وجود دارد، يك خدا بيشتر نمي تواند وجود داشته باشد. اما او ناديدني و غير قابل توصيف است و در نتيجه، از نظر ادبي مي توان گفت، او نامهايي به تعداد همه ي انسانهاي روي زمين دارد. اين كه ما او را به چه اسمي مي ناميم، اهميت چنداني ندارد. او يكي است و دوّمي ندارد.
***
نباید دانه ای برنج یا تکه ای کاغذ را به هدر دهید وقتتان را نیز. وقت ما به خود ما تعلق ندارد بلکه متعلق به ملت است و ما امانتدارانی هستیم که باید به بهترین نحو از آن بهره بگیریم .
***
جنگنده عاشق مرگ است. نه مرگ در بستر بیماری بلکه مرگی که در میدان نبرد سر می رسد… مرگ در هر زمانی خجسته و مبارک است ولی برای جنگنده ای که برای آرمان خود -حقیقت- می میرد خجستگی آن دو چندان است .
***
چیزی در درونم مرا وا می دارد رنج خود را با صدای بلند فریاد کنم. من نیک دانسته ام که چه باید بکنم. آنچه در درونم هست و هرگز فریبم نمی دهد اکنون به من می گوید:(باید در مقابل تمام دنیا بایستی حتی اگر تنها بمانی. باید چشم در چشم تمام دنیا بدوزی حتی اگر دنیا با چشمان خون گرفته به تو بنگرد. ترس به دل راه نده. به سخن آن موجود کوچکی که در قلبت خانه دارد اطمینان کن که می گوید: “دوستان همسر و همه چیز و همه کس را رها کن و فقط به آنچه برایش زیسته ای و به خاطرش باید بمیری شهادت بده”).
***
دانش الهی از راه کتابها کسب نمی شود. بلکه باید آن را در وجود خود درک کرد .
***
کتابها در بهترین صورت خود می توانند فقط وسیله کمک باشند و اغلب هم موجب مزاحمت می شوند .
***
عدم خشونت فقط وقتی خواهد بود که ما کسانی را دوست بداریم که از ما نفرت دارند. می دانیم که عمل کردن به این قانون بزرگ محبت چقدر دشوار است. اما آیا انجام تمام کارهای بزرگ دشوار نیست؟ .
***
محبت نیرومندترین قدرتی است که جهان در اختیار خود دارد و در عین حال ساده ترین نیرویی است که بتوان تصور کرد .
***
وظیفه ما نیست که خطای دیگران را جستجو کنیم وبه قضاوت درباره دیگران بنشینیم.ما باید تمام نیروی خویش را برای قضاوت در کار خودمان صرف کنیم و تا وقتی که حتی یک خطا در خود می بینیم حق نداریم که در کار مردم دیگر دخالت کنیم .
***
پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری، آنست که بعد از هر زمین خوردنی برخیزی.
***
تمامی گناهان ، نهانی صورت می گیرد. آن لحظه ای که درک کنیم خداوند حق بر افکار ما گواه است ، شاید رها و آزاد شویم.
***
هیچ چیز نمی تواند مانع آن شود که به همسایگان خویش در ماورای مرزهای خود نیز خدمت کنیم .
***
خود را قربانی کنیم بهتر است تا دیگران را.
***
این مرزها را هرگزخداوند به وجود نیاورده است .
***
من به کسانی که از مذهب خود با دیگران سخن می گویند و تبلیغ می کنند مخصوصاً وقتی که منظورشان این است که آنها را به دین خود در آورند هیچ اعتقاد ندارم. مذهب و اعتقاد با گفتار نیست بلکه در کردار است و در این صورت عمل هر کس عامل تبلیغ خواهد بود .
***
من از محدودیتها و نارساییهای خود آگاهم و این آگاهی تنها مایه قدرتم می باشد. آنچه در زندگی خود انجام داده ام بیش از هر چیز دیگر در نتیجه اطلاع و قبول محدودیتها و نارساییها بوده است .
***
تنها از طریق عشق است که می توانیم به حقیقت برسیم، زیرا خداوند، نه تنها حقیقت است، بلکه عشق نیز هست. در نتیجه، بدون عشق به حقیقت، هیچ تجربه ای از حقیقت وجود نخواهد داشت، به بیانی دیگر ” اگر می خواهیم روزی شاهد نفوذ حقیقت در تمامی جهان باشیم، باید به جایی برسیم که کم اهمیت ترین موجود جهان خلقت را به اندازه خود دوست بداریم و برای رسیدن به چنین جایی، نباید از هیچ یک از ابعاد زندگی بگذریم”.
***
انسان نمی تواند در حوزه ای از زندگی خود با درستی و صداقت عمل کند در حالی که در سایر حوزه های زندگیش آلوده نادرستی هاست . زندگی ، واحدی تجزیه ناپذیر است .
***
لحظاتی در زندگی پیش می آید که باید به اقدام پرداخت و جلو رفت، حتی اگر نتوان بهترین دوستان را با خود برد. همیشه به هنگامی که چند وظیفه با هم تصادم پیدا می کنند باید ” صدای ضعیف و آرام” درونی داور نهایی باشد .
***
در مورد خدا این اشکال هست که نمی توان او را توصیف و بیان کرد. اما توصیف حقیقت در قلب هر بشری نهفته است. حقیقت همان چیزی است که شما در این لحظه، حق می شمارید و همان خداست. اگر کسی همین حقیقت نسبی را بپرستد و پیروی کند می تواند مطمئن باشد که به مرور زمان به حقیقت مطلق یعنی خدا هم نایل خواهد شد .
***
هدف ، همـواره از ما دور می شـود ، هر چه به پیشــرفتهای بزرگـتری نائل آییــم، بیش تر به بی ارزشی خود پی می بریم. شادمانی در تلاش نهفته اسـت نه در دستیابی به هدف. تلاشٍ تمام و کمال، عین پیروزی است .
***
خشم اسیدی است که به ظرف خود بیشتر از اسیدی که به آن پاشیده می شود ضرر میزند.
گزیده سخنان مارک فیشر
همواره این را به خاطر بسپار که اگر هدفهایت به دیگری صدمه بزند ، هم به صلاح خودت و هم به صلاح دیگران است که از آنها بر حذر بمانی.
***
هنگامی که تخیلات و منطق در ضدیت با هم قرار بگیرند تخیلات پیروز میشوند.
***
اگر نمیدانی به کجا میروی به هیچ کجا نخواهی رسید .
***
برای شروع باید باور داشته باشی که می توانی، سپس با اشتیاق تلاش کنی.
***
افراد موفق هیچ وقت اجازه نمیدهند که شرایط آزارشان دهد .
***
افرادی که زمان را در انتظار شرایط عالی از دست میدهند هرگز موفق نمیشوند.
***
برای شروع باید باور داشته باشی که میتوانی سپس با اشتیاق شروع کنی.
***
ترس باعث میشود تا بسیاری از مردم به رویاهایشان نرسند .
***
زندگی دقیقا به ما ان چیزی را میدهد که به دنبالش هستیم .
***
زندگی آماده است تا بسیار بیشتر از انچه تصورش را میکنید به ما بدهد.
***
تنها کسانی میتوانند کارهای بزرگی انجام دهند که به قدرت ذهن ایمان دارند.
***
همواره بخاطر بياور كه در اوجي معين ديگر ابري نيست.
اگر زندگيت ابري است، به اين دليل است كه روحت آنقدر كه بايد بالا نرفته است.
***
اگر به انچه انجام می دهی عشق بورزی،احتمال شکست صفر می شود.
***
اجازه نده ترس تو را فلج سازد .
***
افرادی که از ریسک کردن میترسند به جایی نمیرسند .
***
هر ایده ای که ما داشته باشیم می تواند شکل مملموس بگیرد.
***
قهرمانی در وجود تو خفته است ٬ کافی است بیدارش کنی تا به بهترین خواسته هایت برسی.
***
راز هر هدف این است که هم جاه طلبانه باشد ، هم قابل دسترس.
***
مهمترین چیز تجسم موفقیت است .
***
فقط کافی است عزمت را جزم کنی و قدم اول را برداری . مارک فیشر
***
اگر ناخوداگاه فکر کنی که بردن مسابقه حقت نیست ،میبازی .
***
با هر شکستی میبینی که شخصیت تو قویتر و روحت تواناتر شده است.
***
اگر انسان نیروهای درونش را بشناسد , میتواند به رویاهایش واقعیت بخشد .
***
هر آنچه را که ذهن انسان به آن برسد و آن را باور کند , حتما تحقق میابد .
***
تجربه بهترین آموزگار است .
***
زندگی می خواهد بداند که شما از آن چه انتظاری دارید .
***
بسیاری از مردم وقتی چیزی می خواهند خیلی روی آن پافشاری نمی کنند .
***
تسلط بر سرنوشت و جامعه عمل پوشاندن به رویاها هدف نهایی زندگی است .
***
افرادی که صبر می کنند تا شرایط عالی از راه برسد هرگز کاری را شروع نمی کنند. زمان مطلوب برای شروع همین حالاست.
***
انسان بازتاب افکاری است که در ذهن نا خود اگاهش دارد.
***
باید از نوری که در درونت روشن است تغذیه کنی تا چنان بدرخشد که همه ان را ببینند. مارک فیشر
***
برای ناراحت بودن ؛ خیلی وقت داری . پس چرا به فردا موکولش نکنی ؟!
گزیده سخنان مارک تواین
زندگی بی نهایت شادتر بود اگر در 80 سالگی به دنیا می آمدیم و به تدریج به 18 سالگی می رسیدیم.
***
بزرگان به كارهای كوچك و بی اهمیت بسیار زود رسیدگی می كنند.
***
کار یعنی هر چیزی که مجبور به انجام دادنش باشید و بازی یعنی هر چیزی که مجبور به انجام دادنش نباشید.
***
تفاوت بین حرف راست و حرف تقریبا راست مثل تفاوت صاعقه است با کرم شبتاب.
***
يك دروغ ممكن است دنيا را دور بزند و به جاي اولش برگردد؛ اما در همين مدت، يك حقيقت هنوز دارد بند كفش هاي خود را مي بندد تا حركت كند.
***
مشکل این نیست که تعداد احمق ها زیاد است ،مشکل در توزیع نامناسب آن هاست.
***
وقتی جوانتر بودم همه چيز را به خاطر میآوردم، حالا میخواست اتفاق افتاده باشد يا نه!
***
عشق عينک سبزی است که با آن انسان کاه را يونجه میبيند.
***
برای بهترین ایده منتظر نمان ، ایده بهتر را انجام بده ، بهترین نیز به دنبال آن خواهد آمد.
***
الماس را جز در قعر زمین نمی توان یافت و حقایق را جز در اعماق فکر نمی توان کشف کرد.
***
بخشندگي، انتشار بوي گل بنفشه به ته كفش است كه لگدمالش كرده است.
***
زندگي، چيزي جز مبارزه ميان عاطفه و عقل نيست.
***
چاپلوسها تنها، همانند دوست هستند. همانطوري كه گرگ ها به سگ ها شباهت دارند.
***
کاش هیچوقت حس ترس را تجربه و کشف نمیکردم.این حس لحظه هایم را خراب و شادیم را از بین میبرد.
***
بهتر است دهانت را ببندي و احمق بنظر برسي، تا اينكه بازش كني و همه بفهمند كه به راستي احمقي!
***
كسي كه نتواند خود را مهار كند، بدون شك قادر به مهار ديگران هم نخواهد بود.
***
بيست سال بعد، بابت كارهايي كه نكرده اي بيشتر افسوس مي خوري تا بابت كارهايي كه كرده اي. بنابراين، روحيه تسليم پذيري را كنار بگذار، از حاشيه امنيت بيرون بيا، جستجو كن، بگرد، آرزو كن و كشف كن.
***
راز پيشرفت در آغاز كردن است. راز آغاز كردن در آن است كه وظايف سخت و پيچيده ي خود را به وظايف كوچكي كه قابل مديريت كردن باشند، بشكنيد و سپس از نخستين آنها آغاز كنيد.
***
انسان براي كسب محبت دست به خيلي كارها مي زند؛ اما براي تحريك حسادت ديگران هر كاري كه از دستش ساخته باشد، انجام مي دهد.
***
سعي نكن به يك خوك آواز خواندن ياد بدهي؛ هم وقت خودت را هدر مي دهي و هم خوك را اذيت مي كني.
***
آسمان هركس به اندازه ي روشني و تاري قلب او، روشن يا تار است.
***
بهترين راه براي درك هر چیز ، تجربه كردن آن است.چون با حدس و گمان هیچوقت دانا نخواهی شد.
***
ما در عمر خود نگران دشواریها و سختیهایی زیادی هستیم که بیشتر آنها هرگز روی نمیدهد.
***
صادق ترین،بی توقع ترین،مفیدترین و دائمی ترین رفیق برای هر کسی کتاب است.
گزیده سخنان مادر ترزا
محبت، توری است كه روانها را صید می كند.
***
اگر ما نتوانیم کسى که مىبینیمش را دوست داشته باشیم ،چگونه مىتوانیم خدا را که نمىتوانیم ببینیمش دوست داشته باشیم؟
***
محبتآمیزترین واژه در دنیا، واژهی نامهربانانهای است كه هرگز بازگو نشود.
***
اجازه نده كسی نزد تو بیاید، مگر اینكه هنگام بازگشت، شادتر و خوشحال تر باشد.
***
انسانها را از دور دوست داشتن، كار دشواری نیست. دوست داشتن آنهایی كه به ما نزدیك هستند، كار دشواری است. بخشیدن یك كاسه برنج برای سیر كردن یك گرسنه، بسی آسانتر از كاهش تنهایی و درد و رنج انسانی رانده شده در خانهی خودمان است. عشق را به خانهی خود بیاورید؛ چرا كه عشق ورزیدن به یكدیگر را باید از خانه آغاز كنیم.
***
اگر میخواهیم پیام عاشقانهمان دریافت شود، باید آن را بفرستیم. اگر میخواهیم چراغی را روشن نگه داریم، باید مُدام در آن نفت بریزیم.
***
اگر میخواهید برای ایجاد آشتی در جهان، كاری انجام دهید، به خانهتان بروید و خانوادهتان را دوست بدارید.
***
موضوع این نیست كه چه كاری میكنیم، مهم، میزان عشقی است كه به كارمان داریم.
***
به همسرتان لبخند بزنید، به شوهرتان لبخند بزنید، به فرزندانتان لبخند بزنید و به یكدیگر لبخند بزنید. مهم نیست كه به چه كسی لبخند میزنید، مهم این است كه این لبخندها به شما كمك خواهد كرد تا میزان عشقتان را نسبت به یكدیگر افزایش دهید.
***
كارهای ما چندان نیز بزرگ نیستند، تنها كاری كه از ما ساخته است، این است كه كارهای كوچك را با عشقی بزرگ انجام دهیم.
***
اگر آرامش نداریم، به این دلیل است كه فراموش كردهایم به یكدیگر وابستهایم.
***
تنهایی و احساس ناخواسته بودن، ترسناك ترین فقر ممكن است.
***
كار بزرگ عبارت است از انجام كار كوچك با عشق زیاد.
***
اگر صادق و روراست باشید ممكن است مردم فریبتان بدهند، با وجود این صادق و روراست باشید.
***
چیزی را كه طی سالها می سازید ممكن است كسی یك شبه خراب كند، با وجود این بسازید.
***
مردم غالبا نامعقول، خودخواه و غیر منطقی هستند، با وجود این آنها را ببخشید.
***
اگر مهربان باشید ممكن است مردم شما را متهم به چاپلوسی كنند، با وجود این مهربان باشید.
***
سكوت، بینشی نوین از زندگی به ما می دهد. در این بینش، وجود ما سرشار از لطف او خواهد شد؛ بارقه ای كه امكان می دهد تمام كارها را با خوشی به پیش ببریم.
***
سكوت پیش از آغاز آفرینش به وجود آمده است و آسمانها در فضا پراكنده شدند، بی هیچ حرفی و سخنی.
***
سكوت ژرف را به مثابه لحظاتی مقدس و گران بها پاس بدار؛ لحظاتی برای پناه جستن در سكوت زنده خانه آفریدگار.
***
اگر شروع به قضاوت كردن در مورد مردم بكنی، وقت پیدا نمی كنی كه آنها را دوست داشته باشی.
***
در سكوت گوش فرا ده، چون اگر دلت پر از چیزهای دیگر باشد نمی توانی صدای آفریدگار را بشنوی.
***
نمی توانیم بدون واسطه در حضور خداوند قرار بگیریم، مگر آنكه سكوت درون و بیرون، هر دو را بر خود تحمیل كنیم.
***
اندازه كردارهای ما مهم نیست، بلكه میزان عشق و دقتی كه در آن وجود دارد مهم است.
***
شناخت خود به معنای ناخدای خود بودن است.
***
این قانون طبیعت است كه كار نیكی كه امروز انجام می دهید، فردا فراموش می شود؛ اما كار خوب باید انجام شود.
***
كشورهای پیشرفته از فقر درك و فهم، فقر اراده، تنهایی و فقدان عشق و معنویت رنج می برند. امروزه بیماری وحشتناك تر از این در جهان وجود ندارد.
***
در پایان زندگی، از روی تعداد مدرك هایی كه گرفته ایم، میزان مالی كه اندوخته ایم و كار های بزرگی كه به انجام رسانده ایم، در باره ی ما داوری نخواهد شد، بلكه از ما خواهند پرسید: آیا گرسنه ای را سیر كردی؛ برهنه ای را لباس پوشاندی و بی خانه ای را پناه بخشیدی؟ گرسنه ی نه فقط لقمه نان كه گرسنه ی عشق، برهنه ی نه فقط از تن پوش كه برهنه ی از عزت و احترام انسانی و بی خانه ای نه فقط از خشت و گل كه بی خانمان به سبب طرد و رانده شدن.
***
ممكن است بیان عبارت محبت آمیز، ساده به نظر برسد، اما بازتاب آنها تا بی نهایت ادامه می یابد.
***
اگر دعا كنیم، ایمان خواهیم داشت، اگر ایمان داشته باشیم، محبت خواهیم نمود و اگر محبت كنیم، خدمت نیز خواهیم كرد.
***
شادی سبدی از عشق است كه با آن می توان به روح دست پیدا كرد... بدون شك یك قلب شاد، نتیجه ی قلبی است كه از عشق برافروخته است.
***
به دیگران آنقدر ببخشید كه به خودتان فشار بیاید.
***
برهنگی تنها به یك تكه پارچه بستگی ندارد. برهنگی یعنی بی توجهی به انسانیت و شرافت انسانی و شخصیت انسانها.
***
كارهای بزرگ از دست ما برنمی آید، اما می توانیم با عشقی بزرگ، كارهای كوچكی انجام دهیم.
***
دعا كردن، خواهش نیست، بلكه قرار دادن خود در دستان خدا و گوش دادن به صدای او از كنه قلب است.
***
چیزهای كوچك به راستی كوچك هستند، اما امین بودن در چیزهای كوچك، كار بزرگی است.
***
ما در این دنیا نمی توانیم كارهای بزرگ انجام دهیم، بلكه می توانیم كارهای كوچك را با عشق های بزرگ انجام دهیم.
***
اگر به قضاوت مردم بنشینی، دیگر زمانی برای دوست داشتن آنها نخواهی داشت.
***
محبت راستین اندازه نمی گیرد، فقط می بخشد.
***
در این جهان نیاز به دوست داشتن و ستایش بیش از نیاز نان است.
***
عشق، میوه تمام فصل هاست و دست همه كس به شاخسارش می رسد.
***
سالها كار سخت شما ممكن است یك شبه ویران شود، اما این مساله نباید شما را از ادامه سخت كوشی باز دارد.
گزیده سخنان گوته
رفتار هر انسان آیینه ای است که او چهره خود را در آن نشان میدهد.
***
رویاهای کوچک را آرزو نکن ، زیرا برای تکان دادن قلبت به اندازه کافی قدرت ندارند.
***
خدایا! چه خوشبختی بالاتر از این ، که هم عاشق و هم معشوق بودن .
***
دارو بسیار است ، اما تعداد کمی از آنها تاثیر گذارند.
***
اخلاق را طوفان های روزگار تقویت میکند.
***
شیفتگی آن است که چشمان زنی را دوست بدارید ،بی آنکه رنگ آنرا بیاد آورید.
***
چه شادیهایی که زیر پای انسان سرکوب شدند ،زیرا بیشتر افراد به آسمان توجه دارند و آنچه را که زیر پاهایشان است نادیده میگیرند !
***
زندگی را هرگونه که نگاه میکنی زیباست.
***
شوهر مغز خانه است و زن ،قلب ان.
***
تا مرد خاموش است براو خطری نیست ، زیرا سرنوشت او به زبانش بسته است.
***
از خود مپرس که از نکویی تو چه کس بهره خواهد برد . نان خود را به آب فکن ،بلاخره کسی آنرا خواهد خورد.
***
نیکی را فقط برای نفس نیکوکاری انجام بده ، اگر هم به فرزندانت پاداشی نرسد ، به یقین نودگانت از آن بهره خواهند برد.
***
اگر خواهی همیشه خرسند باشی همیشه راضی باش.
***
دلی که خانه غرور است کانون محبت نشود .
***
آنجا که آتش فروزان است ، ظلمت شب را یارای بقا نیست .
***
جوانی خود ، مستی بی شراب است .
***
گاه خاموشی بهتر از سخن از راز دل خبر میدهد.
***
تا راز "بمیر تا زنده شوی" را در نیابی ، میهمان گمنامی در سرزمین ظلمت بیش نخواهی بود .
***
زبان به ستایش آنکس میگشایم که در پی آتشی است تا خویشتن را پروانه وار بسوزاند.
***
زیاده روی در گفتار برای زنان خیلی طیعی تر از راستگویی است.
***
مرد عمل وجدان ندارد ، تنها مرد اندیشه است که با وجدان است .
***
آنجا که نور بیشتر است سایه های سیاه تری می توان یافت .
***
قله ها را مگر با پیمودن را ه های پیچ در پیچ نمی توان فتح کرد.
***
سخن گفتن یک نوع نیاز است ، ولی گوش دادن هنر است .
***
اگر مردم زبان یکدیگر را میفهمیدند ، اختلاف از میان برداشته میشد.
***
کسی که میخواهد رازی را حفظ کند باید این واقعیت را که رازی دارد ، پنهان کند .
***
دوستی مثل اسناد کهنه است ،قدمت تاریخ آن را قیمتی می کند.
***
خوشبخت ترین فرد کسی است که خوشبختی را در خانه خود جستجو کند.
***
برخی نومیدانه در قید بندگی هستند و به غلط چنین میپندارند که آزادند.
***
روحی که زیبایی را میبیند گاهی تنها می ماند .
***
بزرگترین مشکل ها جایی نهفته است که ما هرگز انتظارش را نداریم.
***
اگر وجود خار در گل مایه اندوه ماست ، وجود گل در کنار خار باید مایه شادی ما باشد.
آنگاه که خویشتن را فراموش کنیم ، همه چیز مارا فراموش میکند.
***
برای بیشتر داشتن نخست باید بیشتر بشوید.
***
اگر میخواهید نزدیکان از دیدن شما لذت ببرند ، باید از دیدن افرادی که میشناسید،شاد شده و شادمانی خود را نشان دهید.
***
اشخاص بزرگ مانند کوه هستند ،هر چه به آنان نزدیکتر شوی ، بزرگی و شکوه آنان روشن تر میگردد و مردم پست و کم تلاش مانند سراب هستند ،کمی که به آنان نزدیک شوی ، زود پستی و نا چیزی خود را بر شما آشکار میسازند.
***
من در تولد خود نقشی نداشتم و در مرگ خود نیز نقشی ندارم ، نقش من فقط در زندگی من است.
***
عاشق تنها زیبایی چهره را می بیند ،دانا زیبایی سیرت و عارف هر دو زیبایی را.
***
به وظیفه خود آنگونه که است عمل کنید،زیرا در این صورت راه شما مشخص می شود و در آن تاریکی وجود نخواهد داشت.
***
یا کاری را آغاز نکن یابرای انجام آن از همه نیروی خود استفاده کن.
***
پر اهمیت ترین کارها هرگز نباید قربانی کارهای کم اهمیت شود.
***
هیچ چیز ارزشمندتر از همین امروز نیست.
***
مهمترین چیز در زندگی آنست که انسان هدفی داشته و برای رسیدن به هدف خود دارای استعداد کافی باشد.
***
کسی که از مرگ میترسد از زندگی هم میترسد ،زیرا مرگ و زندگی از یکدیگر جدا نیستند و هر دو جلوه یک حقیقت به شمار میروند.
***
زندگی اندک اندک به هر کس میفهماند چه کاره است.
***
آنچه فرزند درباره پدر می اندیشد مهم نیست ، چگونه پدر بودن مهم است.
***
اگر نمیتوانید قهرمان باشید ، دست کم مرد باشید.
***
عشق، پریشانی زندگی است.
***
زیبایی به هر جایی که وارد شود مهمان عزیزی است و پذیرایی خواهد شد.
***
پرپر کردن یک گل ستم به همه طبیعت است.
***
گل ، شادی آفرین است . بگذار همه از این شادی سهمی داشته باشند.
***
تشویق پس از نکوهش ، همچون آفتاب پس از رگبار است.
***
هیچ دلبستگی نیست که روزی به نفرت مبدل نشود ، حتی مهر مادری.
***
با زبان شعر بهتر میتوان در دلها نفوذ کرد.
***
طمع ،همچون آب شوری است که هر چه بیشتر خورده شود ، تشنگی را افزونتر میکند.
***
اندیشیدن آسان است و عمل کردن سخت و دشوار .
***
خوشبخت ترین افراد کسی است که از خوشبختی دیگران احساس خوشحالی کند.
***
اگر هنری داری بیاور . در غیر اینصورت هنرنمایی نکن که باعث رسوایی می شود.
***
طبیعت تنها کتابی است که تمام صفحاتش پر از معنی است .
***
از اینکه در کنارم هستی بسیار شادم ، بودنت به من کمک میکند که دریابم دنیا چقدر زیباست.
***
هر کسی نمیتواند انسان باشد.
گزیده سخنان سقراط
دانش پاك در دلهای ناپاك قرار نمی گیرد.
***
اگر می خواهی هستی را بشناسی، خود را بشناس.
***
تنها خوبی موجود در جهان، شناخت و دانش؛ و تنها شر و زشتی، نادانی است.
***
تا زمانی كه انسان زنده است، فهم این نكته برای او دشوار است كه برای جاویدان شدن بایستی بمیرد؛ پس از آن مرگ نباشد.
***
من تا آنجا كه میتوان، حقشناسی میكنم، ولی چون پول ندارم، جز ستایش، كاری از دستم برنمیآید.
***
تنها یك خیر وجود دارد كه نام آن، دانش است و تنها یك شر وجود دارد كه نام آن، نادانی است.
***
از مرگ نترسید كه تلخی آن، از ترس از آن است.
***
شیرینترین مرگها از آنِ كسانی است كه كارهای بزگ از آنها سرزده و آرزوهای بزرگ آنها برآورده شده است.
***
هیچ كس نمیداند، شاید مرگی كه از او چون دشمنی سخت و زیانكار میگریزند، براستی، رهآوردی بزرگ است.
***
گریز از مرگ، دشوار نیست، گریز از بدی دشوار است، زیرا بدی تندتر از مرگ می رود.
***
مرد كامل آن است كه دشمنان از او در امان باشند، نه آنكه دوستان از او بهراسند.
***
لازمه قضاوت، شكیبایی به هنگام شنیدن، اندیشیدن به هنگام گفتن، بینش به هنگام رسیدگی و بیطرفی به هنگام قضاوت است.
***
مردی نیك بخت است كه از هر كار نادرستی كه از او سر بزند، تجربه ای تازه به دست آورد.
***
در لذتی كه آمیخته به فساد است، خوشحال نباشید و [ به این ] فكر كنید كه لذت نمی ماند و فساد می ماند.
***
مرگ ترس ندارد، زیرا خوابی آرام است كه خیالات آشفته در آن وجود ندارد.
***
فردی كه در امری بزرگ جان می سپارد، مثل كسی است كه تازه زخم برداشته و در گرمی گیر و دار، جراحت خویشتن را احساس نمی كند. پس كسانی كه همت خود را وقف راه خیر می كنند از زحمت و آزار مرگ به دورند و شیرین ترین مرگها متعلق به كسانی است كه كارهای بزرگ از آنان سر زده و آرزوهای بزرگ آنان بر آورده شده است.
***
با عاقل مشورت كن، چون فكر او به دور از هوای نفسانی است و با نادان مشورت مكن، زیرا كه او تابع هوای نفس باشد. مشورت مكن با آن كه محاط زمان است، بلكه مشورت كن با آن كه محیط به زمان باشد.
***
جامعه زمانی حكمت و سعادت می یابد كه مطالعه، كار روزانه اش باشد.
***
از مرگ نترسید، زیرا تلخی آن به دلیل ترس از آن است.
***
یك زندگی مطالعه نشده، ارزش زیستن ندارد.
***
زندگی كوتاه است و فانی، اما هنر طولانی و ماندگار.
***
با پدر و مادرت چنان رفتار كن كه از فرزندان خود توقع داری.
***
ممكن است مقداری زهر در كوزه ای ریخت و آن كوزه را شست و اثرات زهر را از بین برد، ولی چیزی را كه در ذهنتان جای دارد، خوب یا بد، بر شما فرمانروایی خواهد كرد و هرگز از آن رهایی نتوانید یافت.
***
خشم و دشمنی را به درگاه مردان با اراده راهی نیست.
***
اندیشیدن به سرانجام هر كار باعث رستگاری است.
***
داروی خشم، خاموشی است.
***
خدمت خود را بی آنكه برای پاداش باشد به مردم عرضه كنید و پاداش آن را در رضایت خاطر خویش بیابید.
***
هیچ گنجی به از هنر نیست و هیچ هنری بزرگوارتر از دانش نیست و هیچ پیرایه ای بهتر از شرم نیست و هیچ دشمنی بدتر از خوی بد نیست.
***
اثر حكمت آنگاه در شخص حكیم پدیدار شود كه خویشتن را حقیر و ناچیز شمارد.
***
نخستین گام برای از میان برداشتن یك ملت، پاك كردن حافظه ی آن است.
***
آن قدر بر مال دنیا حریص مباش كه برای از دست دادنش اندوهناك شوی.
***
انتقام، دلیل سبكی عقل و پستی روح است.
***
ازدواج كنید؛ به هر وسیله ای كه می توانید؛ اگر زن خوب داشته باشید بسیار خوشبخت خواهید شد و اگر گرفتار زن بدی شوید؛ فیلسوف از آب در می آیید و این هر دو برای هر مردی خوب است.
***
ادب و حكمت را شعار خود ساز تا بهترین اهل زمان شوی و به نیكان بپیوندی.
***
آن انسانی عاقل تر است كه می داند عقلش كمتر است.
***
باید بخوری تا زنده باشی، نه آنكه زنده باشی تا بخوری.
***
نمی توانم چیزی به دیگران بیاموزم؛ فقط می توانم وادارشان كنم كه بیندیشند.
***
زندگی بدون تحقیق و جستار ارزش زیستن ندارد.
***
دانش حقیقی این است كه همه بدانیم كه نادانیم.
***
آنگونه باش كه می خواهی به نظر برسی.
***
من داناترین انسان ها هستم، زیرا یك چیز می دانم كه دیگران نمی دانند، و آن این كه هیچ چیز نمی دانم.
***
در دوستی درنگ كن، اما وقتی دوست شدی ثابت قدم و پایدار باش.
***
تفاوت انسان با حیوان در كنترل هوای نفس و هوس ها است.
***
ازدواج كردن و ازدواج نكردن هر دو موجب پشیمانی است.
***
ای مردم آتن، چه مرا بی گناه شمارید و آزاد كنید و چه نكنید، من هرگز از راه خویش باز نمی گردم حتی اگر صدبار كشته شوم.
***
هرجا كه بشر را دوست بدارند، فرهنگ را هم دوست خواهند داشت.
***
روح درونی خود را زیبا كنید تا شخصیت درونی و بیرونی شما یكی شود.
***
شیرینی یك بار پیروزی به تلخی صدبار شكست می ارزد.
***
هركسی كه بداند كه نداند از همه داناتر است. یك چیز را خوب می دانم و آن این است كه هیچ نمی دانم. هر كه بداند درست چیست، دست به نادرست نمی زند.
***
فاش نكردن اسرار مردم دلیل كرامت و بلندی همت است.
***
مرد عاقل كسی است كه كم گوید و زیاد شنود.
***
من حقیقت را نمی دانم و از راه مباحثه با اشخاص می خواهم آن را كشف كنم و كسب دانش نمایم.
***
هیچ كس حق ندارد راضی شود كه در گمراهی و نادانی بماند و نیز كسی نباید حقیقت را پنهان كند.
***
من دانش و هنری ندارم، تنها هنر من این است كه مانند مادرم فن قابلگی می دانم، با این تفاوت كه مادرم زنها را در وضع حمل مدد می كرد و من، عقلها و ذهنها را مدد می كنم كه زاینده شوند؛ یعنی علمی كه در نهاد ایشان هست پیدا شود و به آن آگاه گردند.
***
هیچ كس از قلب شما به شما نزدیكتر و راستگوتر نیست. بنابراین از كسانی كه قلب پاك شما ایشان را به خود نمی پذیرد، دوری كنید.
***
مردم هر كدام آرزویی دارند؛ یكی مال می خواهد، یكی جمال و دیگری افتخار. ولی به نظر من دوست خوب از تمام اینها بهتر است.
***
پیش تمام دشمنان به نزدیكترین دشمن خود كه زبان است توجه داشته باش.
***
ابله ترین دوستان ما خطرناكترین دشمنان هستند.
***
اگر خاموش باشی تا دیگران به سخنت آرند، بهتر كه سخن گویی تا دیگران خاموشت كنند.
***
هیچ كس از قلب شما به شما نزدیكتر و راستگو تر نیست. بنابراین از كسانی كه قلب پاك شما آنان را به خود نمی پذیرد، دوری كنید.
***
من جز یك چیز، چیز دیگری نمی دانم و آن این است كه هیچ نمی دانم.
***
خشم و غضب را به درگاه مردان با اراده راهی نیست.
***
هرگاه تمام بلاها و سختی های بشر را در یك جا جمع كنند و در میان مردم تقسیم نمایند، بدبخت ترین مردم چون سهم خود را ببینند، از سهم نخستین خویش راضی شده، لب از شكایت می بندند.
***
سعادتمند كسی است كه از هر اشتباه و خطایی كه از او سر می زند، تجربه ای جدید به دست آورد.
***
تمام محبت خود را به یكباره برای دوستت ظاهر مكن؛ زیرا هر وقت اندك تغییری مشاهده كرد تو را دشمن می پندارد.
***
می دانم كه هیچ نمی دانم.
***
در تكاپو، تا بهتر از آن باشیم كه هستیم؛ بهتر از این شیوه ای برای زیستن نیست.
***
سخن گفتن به جا و سكوت نمودن به جا نشانه عقل است.
گزیده سخنان لئوناردو داوینچی
آرزو كردن شرط نیست، شرط تحقق آرزو است.
***
نقاش باید نهانخانه داشته باشد؛ زیرا هنگامی كه در نهانخانه با خود هستید، خودتان هستید و هنگامی كه همراه با شخص دیگری هستید، نیمی از خودتان میباشید.
***
تنها سخنگوی جهان طبیعت، آزمایش است، پس باید همیشه به تجربه پرداخت و هركار را به هزار شكل آزمود.
***
اگر پیوسته و بدون درنگ كار كنید، توان داوری خود را از دست میدهید.
***
آنچه را نقاشی میكنید باید بشناسید و از آن، آگاهی كافی داشته باشید.
***
ثابت ماندن در یكجا سبب از دست رفتن قوهی ادراك شما میشود. اندكی فراتر بروید تا چیزهای دیگری را نیز ببینید كه در آنها نبود سامان و تناسب، قابل مشاهده است.
***
من از سودمند بودن دست نمیكشم.
***
میتوان در هر زمینهای كسب دانش كرد.
***
عشق سرشار در صورتی به وجود میآید كه از آنچه دوست دارید،آگاهی فراوان داشته باشید.
***
درست همان گونه كه اگر آهن را بكار نگیریم، زنگ میزند، همان گونه كه آب راكد میگندد و یا به هنگام سرما یخ میبندد، اگر از آگاهی و مغز خود بهره نگیریم، آن را از دست میدهیم.
***
همانگونه كه روز خوب، خواب خوش در پی دارد، زندگی هم اگر به خوبی سپری شود، مرگی آمرزیده در پی خواهد داشت.
***
سرشت آدمهای خوب، گرایش به دانستن است.
***
پرها میتوانند انسانها را مانند پرندگان به پرواز درآورند و به سوی بهشت ببرند. این از ادبیاتی است كه با قلمپرهایشان نوشته شده است.
***
سبب اندوه است كه اشخاص در حد میانه نیز به حواس خود توجه نمیكنند. نگاه میكنند، ولی نمیبینند، گوش میدهند، ولی نمیشنوند، لمس میكنند، ولی احساس نمیكنند، غذا میخورند، ولی مزه ی آن را حس نمیكنند.
***
والاترین لذت بر این پایه است: لذت درك و شناخت.
***
نگذارید خشم و بدخواهی شما سبب نابودی زندگی شود؛ زیرا كسی كه به زندگی ارج ننهد، خود، شایستهی آن نیست.
***
انسانها هرچه حساستر باشند، رنج بیشتری میكشند.
***
اندیشهها به سوی امید میچرخند.
***
دشواری ها نمی توانند مرا شكست دهند. هر مشكلی در برابر اراده ی بی چون و چرای من تسلیم می شود.
***
بازدارندهها و دشواریها، كمر مرا خم نمیكند.
***
توانمندی و قدرتِ هنر از محدودیت زاده می شود و در آزادی می میرد.
***
انسانها به نسبت ظرفیتی كه برای كسب تجربه دارند عاقل به شمار می روند. كسانی خوشبخت هستند كه از تجربه ی دیگران استفاده می كنند و تجربه ی دیگران را دوباره تجربه نمی كنند.
گزیده سخنان گابریل گارسیا مارکز
انسان تنها زمانی حق دارد به انسانی دیگر از بالا به پائین بنگرد که ناگزیر است او را یاری رساند تا روی پای خود بایستد.
***
رمز خوشبخت زیستن ، در آن نیست که کاری را که دوست داریم انجام دهیم بلکه در این است که کاری را که انجام می دهیم دوست داشته باشیم
***
ترسوی حقیقی از پرواز نمیترسد ،بلکه آن کس که با ترس پرواز را یاد میگیرد ، ترسو است .
***
مرگ از پیری نمی آید ، بلکه با فراموشی می آید !
***
برای عشق مبارزه کن ولی هرگز گدایی نکن.
***
دوستت دارم نه بخاطر شخصیت تو، بلکه بخاطر شخصیتی که من هنگام با تو بودن پیدا میکنم.
***
اگر کسی آنطور که میخواهی دوستت ندارد، به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد.
***
دوست واقعی کسی است که دستهای تو را بگیرد ولی قلب تو را لمس کند.
***
بدترین شکل دلتنگی برای کسی آن است که در کنار او باشی و بدانی که هرگز به او نخواهی رسید.
***
هرگز لبخند را ترک نکن حتی وقتی ناراحتی، چون هر کسی امکان دارد عاشق لبخند تو شود.
***
تو ممکن است در تمام دنیا فقط یک نفر باشی، ولی برای بعضی افراد تمام دنیا هستی.
***
هرگز وقتت را با کسی که حاضر نیست وقتش را با تو بگذراند، نگذران.
***
آینده چیزی نیست که انسان به ارث ببرد ؛ بلکه چیزی است که خود آن را می سازد .
***
انسانها همه میخواهند در قله کوه زندگی کنند ، بی آنکه به خوشبختی آرمیده در دست خود نگاهی انداخته باشند.
***
خود را به فرد بهتری تبدیل کن و مطمئن باش که خود را میشناسی، قبل از آنکه شخص دیگری را بشناسی و انتظار داشته باشی او تو را بشناسد.
***
10 درصد از زندگی چیزهایی است که برای انسان اتفاق می افتد و 90 درصد آن است که چگونه نسبت به آن واکنش نشان می دهند .
***
کتاب بهترین دوست انسان و پیروی کورکورانه بدترین دشمن وی است.
***
تصمیمات کوچک را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب .
***
بدون عشق می توان ایثار کرد اما بدون ایثار هرگز نمی توان عشق ورزید .
***
زندگی مساله در اختیار داشتن کارتهای خوب نیست بلکه خوب بازی کردن با کارتهای بد است .
***
انسان تا وقتی فکر می کند نارس است به رشد و کمال خود ادامه می دهد و به محض آنکه گمان کرد رسیده شده است ، دچار آفت می شود .
***
دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است .
***
هیچکس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین لیاقتی دارد باعث اشک ریختن تو نمیشود .
***
زیاده از حد خود را تحت فشار نگذار، بهترین چیزها در زمانی اتفاق می افتد که انتظارش را نداری.
***
همیشه افرادی هستند که تو را می آزارند ،با این حال همواره به دیگران اعتماد کن و فقط مواظب باش به کسی که تو را آزرده دوباره اعتماد نکنی.
گزیده سخنان کنفسیوس
ثروت و افتخاري كه از راه نا مشروع به دست امده مانند ابري زودگذر است.
***
آماده شدن برای دستگیری از پیران و وفاداری نسبت به دوستان و مهر ورزیدن به مردم آرزو من است.
***
شرافتمند هر چه را می خواهد در خود میجوید و دون و فرمایه در دیگران!
***
مرد آزاده پيوسته مي كوشد كه در گفتار آهسته و در كردار خود كردار خود تند و سريع باشد .
***
خودرابه چيزهاي كوچك گرفتاركردن ٬ ازكارهاي بزرگ بازماندن است .
***
هیچ اندیشهی بدی را در سر یا دل خود جای مده.
***
اغلب مردم گلهوار گرد هم مینشینند، بیآنکه دربارهی اوضاع عمومی و تکالیف اجتماعی خود کلمهای به زبان آرند، بلکه تنها از گفتن و شنیدن گفتارهای هزل و یاوه خوشحال و شاد میشوند و میخندند. به راستی این مردم را به راه راست آوردن، بسیار دشوار است.
***
من از یاد دادن آنچه یادگرفته بودم، هرگز خسته نشدم. این یگانه خدمت ناچیزی است که نسبت به خودم میتوان انجام داد.
***
اگر غذایی نامطبوع بخوری، آبی ناگوار بنوشی و بر خم بازوانت بالین بسازی، هنوز می توانی سرور و شادمانی را بیابی
***
موفقيت به همان اندازه شكست خطرناك است کنفسیوس
***
بردن همه چیز نیست ؛ امّا تلاش برای بردن چرا .
***
با زنی ازدواج کنید که اگر مرد می بود بهترین دوست شما می شد .
***
اطفال بيشتر به دستور و سرمشق محتاجند تا انتقاد و عيب جويي.
***
زمانيكه دانش يك مرد براي موفقيت كافي است. ولي تقواي او كافي نيست. هر چه را كه او ممكن است بدست آورد دوباره از دست خواهد داد.
***
مرد بزرگ با روی خوش رد می کند و مرد کوچک با روی ترش می پذیرد.
***
از اشتباهات خود شرمنده نشويد و آن را جرم ندانيد .
***
اگر به خطا رفتي، از برگشتن واهمه نداشته باش .
***
به جاي اينکه به تاريکي لعنت بفرستيد يک شمع روشن کنيد.
***
نه از خودت تعريف کن و نه بدگويی. اگر از خودت تعريف کنی قبول نمیکنند و اگر بدگويی کنی بيش از آنچه اظهار داشتی تو را بد خواهند پنداشت....
***
اگر یک سال ثمر از کاری خواستی گندم بکار، واگر دو سال خواستی درخت بکار ، و اگر صد سال ثمر خواستی مردم را تربیت نما
***
هر چيزي که در زندگي من يافت مي شود نتيجه همکاري و صيميت زن من است .
***
اگر غذايي نامطبوع بخوري، آبي ناگوار بنوشي و بر خم بازوانت بالين بسازي، هنوز مي تواني سرور و شادماني را بيابي "
***
برگ در هنگام زوال می افتد میوه در هنگام کمال می افتدبنگر که چگونه می افتی چون برگی زرد و یا سیبی سرخ
***
در زندگی انسان سه راه دارد:
راه اول از اندیشه میگذرد،این والاترین راه است.
راه دوم از تقلید میگذرد، این آسانترین راه است.
و راه سوم از تجربه میگذرد، این تلخترین راه است.
***
عشق مي تواند در مكانهاي عجيب و غريب پنهان شود مي تواند در پس چهرهايي دوستانه مخفي شود
عشق درست وقتي كه تو انتظارش را نداري مي ايد عشق مي تواند در گوشه اي تنگ و تاريك پنهان شود
عشق به سمت كساني كه در جوستجويش هستند مي ايد عشق مي تواند در تلالو رنگين كمان مخفي شود
عشق حتي مي تواند در ساختار مولكولي هر چيز نيز رسوخ كند و عشق پاسخي به همه پرسشهاست.
گزیده سخنان کریشنامورتی
چنانچه شما حسود باشيد، معلوم است كه اين احساس شما عشق نيست.
اگر شما در ترس و نگراني به سر ببريد، روشن است كه در حالت عشق نيستيد. وفتي كسي را زير سلطه و نفوذ خود در مي آوريد، اين ديگر عشق نيست.
وقتي از عشق صحبت مي كنيد و به اداره مي رويد و ديگران را اذيت مي كنيد، اين هم عشق نيست.
پس وقتي دانستيد كه چه چيز عشق نیست و اين ها را كنار گذاشتيد، البته نه به صورت ظاهري و بلكه به صورت واقعي و در زندگي شما اثري از ترس و نفرت مشهود نبود، مشخص است كه اين ديگر عشق است.
***
تنها يك ذهن بي گناه مي داند كه عشق چيست، اين، تنها ذهن بي گناه است كه مي تواند در دنيايي كه پاك نيست، زندگي كند.
***
يكي از دشواريهاي بزرگ ما، نديدن خودمان به گونه اي درست و روشن است.
***
اگر آموختن درباره ي خود، بر پايه ي گفته هاي ديگران باشد، ما درباره ي آنها چيز آموخته ايم و نه درباره ي خويش.
***
با حقيقت روبرو شويد، به آن نگاه كنيد، از آن نگريزيد؛ زيرا زماني كه فرار مي كنيد، زمان آغاز ترس است.
***
ترس ناشی از به خطر افتادن تعلقات و اندوخته ها است و ما نظریات و باور های خود را نیز شکلی از اندوخته های خود می دانیم به هیمن جهت است که وقتی نظریات و باورهایمان مورد ضربه قرار می گیرندو نفی می شوند همانقدر دچار هراس می شویم که دارایی های مادیمان به خطر افتاده اند.
***
مادام كه حيوان، ناز و نوازش مي شود، واكنش هاي زيبايي دارد، ولي به محض اينكه با او مخالفت مي شود، همه ي خشونت طبيعتش پديدار مي گردد.
***
هريك از ما در همه ي روابطمان، تصويري را در مورد ديگري در ذهن مي سازيم ،همانگونه كه طرف مقابل نيز تصويري از ما در ذهن دارد. در نتيجه، "دو تصوير" با يكديگر در ارتباطند، نه دو موجود بشري.
***
اگر انسان مایل باشد چیزی را به طور روشن، واضح و دقیق ببیند، می بایست ذهنش بسیار آرام و بدون تمامی تعصبات، فریب، گفتگوها، تجسم ها و تصاویر باشد. برای دیدن، تمامی این پرده ها باید کنار روند، زیرا تنها در سکوت محض است که شما قادر به مشاهده شروع فکر خواهید بود نه زمانی که در حال جستجو، پرسش یا در انتظار گرفتن پاسخ هستید.
***
اگر شما نزدیک یک رودخانه زندگی می کنید، پس از گذشت چند روز، دیگر صدای آب را نمی شنوید و یا اگر تصویری در درون اتاق خود داشته باشد که هر روز آنرا ببینید، پس از گذشت یک هفته دیگر آنرا نمی بینید. این امر در مورد کوهستانها، دره ها، درختان و همچنین اقوام، شوهر و زنتان نیز صادق است.
***
ما در دوران کودکی برای « بدست آوردن» و « نائل شدن» تربیت شده ایم – سلولهای مغز هم طالب و آفریننده این الگوی « بدست آوردن» به منظور کسب امنیت فیزیکی هستند- اما امنیت روانی در حیطه ی « بدست آوردن» یا « داشتن» نیست.
***
اگر شما خود را با ديگران نسنجيد، آنچه كه هستيد، همان خواهيد بود.
گزیده سخنان کریستین بوین
زندگی، مانند جریان آب یك رودخانه است.
***
شیفته كردن با دوست داشتن فرق دارد .
***
اسراری در این سوی زندگی وجود دارند و اسراری در آن سو. همه جا پُر از اسرار است؛ بهتر آنكه اسرار را پذیرا باشیم و چیزی نپرسیم.
***
ما گمان میكنیم كه عاشق افراد میشویم. به راستی، عاشق دنیا هستیم.
***
بهتر است آدم كارهای كمی انجام دهد، ولی از آنها لذت كامل ببرد.
***
كسی كه بتواند كارهای كوچكتر را انجام بدهد، در كارهای بزرگتر هم كامروا میشود، یا برعكس.
***
زندگی، هدیهایست كه من، هر بامداد كه از خواب برمیخیزم، روبانهای دُور آن را به آرامی باز میكنم.
***
دیروز، با همهی جوانیاش، دیگر نیست. امروز، اینجاست و به زیبایی میگذرد.
***
فروختن آب به كسی كه در بیابان مانده، كار آسانیست. هر كسی میتواند این كار را انجام دهد. بازاریاب راستین، كسی است كه به صحرانشینان، ماسه میفروشد.
***
به باور من، هیچ چیز را نباید نادیده گرفت.
***
رازها روی نوك زبان ما مانند فلفل قرمزند؛ دیر یا زود، زبانمان را آتش میزنند.
***
هیچ چیز دوام ندارد؛ هیچ چیز تا ابد باقی نمیماند.
***
اگر نتوانید پیشبینی كنید كه در آنچه پایان میپذیرد، چیز دیگری آغاز میشود، چه بسا نگران كننده خواهد بود.
***
آدم فقط چیزهایی را به دیگران میدهد كه خودش دوست دارد.
***
هر كسی شرم و حیای خودش را دارد.
***
در جایی كه فقط یك دیوانه وجود دارد، همه بیگمان میدانند كه دیوانه نیستند.
***
اگر آدم، دیرگاهی به چیزی بنگرد، تبدیل به همان چیز میشود.
***
من چیزهایی را كه در دنیا وجود ندارند، چیزهایی را كه اندكی فراتر از دنیا شناورند، ترجیح میدهم. من ترجیح میدهم وارد دنیا نشوم، در آستانهی دنیا بمانم، بنگرم، بینهایت بنگرم، عاشقانه بنگرم، فقط بنگرم.
***
تنهایی، گاه آدمها را پَس میزند، گاه نیز تنهایی، آدمها را به سوی خود میكِشد؛ چون به همان اندازه كه دریاچه وجود دارد، تنهایی هم وجود دارد.
***
دنیا مانند انباری، یك باغ، یك اتاق پُرهمهمه و یك بازار است.
***
این یك قانون كهن دنیاست، قانونی نامكتوب: هر كسی كه چیزی بیشتر دارد، در همان دَم، چیزی هم كمتر دارد.
***
زندگی، به فیلمی از لورل و هاردی شباهت دارد. زنجیرهای از دردهاست كه تاب آورده و سپس، به دیگران میدهیم.
***
به راستی، كسی كه از گفتگو با یك ابلهِ مسلم، لذت ببرد، ابله نیست؟
***
هیچ چیز نگران كنندهتر از این خُلق و خوی بزرگترها نیست كه هرگاه با بچهها سخن میگویند، شیر و شكر به گفتههایشان میافزایند، به جای اینكه بسیار ساده و آسان، همان گونه كه بین خودشان سخن میگویند، با بچهها نیز به گفتگو بنشینند.
***
كودكی، دنیای شگفتیست، دوست داشتنی و كسل كننده؛ هم گنج است و هم ابهام.
***
لبخند از اندیشه باور كردنیتر است. لبخند، بسیار كارآمدتر و بسیار پُرمعنیتر است.
***
لبخند، مانند یك ارتش پیشتاز است. تغییر چهرهایست كه پس از چهره میماند، از چهره جدا میشود و در دوردستها پرواز میكند؛ بسیار دورتر از چهرهای كه لبخند را پدید آورده و لبخند در آن بر لبها نشسته است.
***
هنگامی كه آدم، كسی را دوست نداشته باشد، نه در این سوی زندگی و نه در آن سو، اهمیتی ندارد كه نمیتواند او را ببیند.
***
برای سخن گفتن حتماً نیاز نیست واژهها را به كار ببری.
***
در همه جا جزئیات اهمیت دارند، فقط جزئیات.
***
برخی چیزها را نباید گفت. برخی چیزها را اگر بگویی، رخ میدهند.
***
هنگامی كه آدم، كسی یا چیزی را دوست دارد، همیشه چیزی برای گفتن یا نوشتن به او پیدا میكند، تا پایان زندگی.
***
"دانستن"، واژهی درستی نیست. میتوان گفت كه ما گمان میكنیم؛ همه چیز را در گمان میآوریم، بیچون و چرا همه چیز را.
***
زمانی كه آدم بچه دارد، باید در اندیشهی تربیت او باشد.
***
راز، مانند طلاست؛ زیبایی طلا در این است كه میدرخشد و برای اینكه بدرخشد، نباید آن را در نهانخانه، نگه داشت، باید در روز روشن، آن را بیرون آورد.
***
یك زن به تنهایی، هنگامی كه عاشق باشد، زمین و آسمان را پُر میكند.
***
اگر راز فقط از آنِ خودمان باشد، ارزشی ندارد. برای اینكه یك راز، راز بماند، باید آن را به كسی گفت.
***
آدم، همیشه كم و بیش، عاشق است.
***
وابستگی به آدمهایی كه دو یا سه سال برایشان زیاد دلنشین نبودهاید، نگران كننده است.
***
حقیقت ، باور نكردنیست. کریستین بوین
***
هنر بزرگ، هنر فاصلههاست. آدم، زیادی نزدیك باشد میسوزد، زیادی دور، یخ میزند؛ باید نقطهی درست را پیدا كرد و در آن ماند.
***
اگر حقیقت ، همیشه و همه جا گفته میشد، حقیقتی كه در دلمان در ترنم است- زندگی بامزهتر، شاید از هم گسیختهتر و بسیار سرزندهتر میشد.
***
كسانی كه دوستمان دارند، بسیار بیشتر از كسانی كه از ما بیزارند، ترسناك هستند؛ ایستادگی در برابرشان هم بسیار دشوار است.
***
برای دانستن، باید بهایش را پرداخت.
***
آنچه آدم نسبت به چیزی احساس میكند، به ستوه آورندهتر از خودِ آن است.
***
اگر آدم گرفتار رنج عشق است، سبب نمیشود اجازهی هر كاری را به خودش بدهد.
***
خِرد، به عكس آنچه میگویند، با بالا رفتن سن به سراغ آدم نمیآید، این امر بسته به دل است و دل هم با زمان، سر و كاری ندارد.
***
تجربهی خوار شدن، همچون تجربهی عشق است؛ فراموش نشدنی.
***
گفتار است كه آدمها را به هم پیوند میدهد و از هم جدا میكند. گفتار است كه خانوادهها را میسازد.
***
هیچكس نمیتواند همه چیز را بدهد، هیچكس برای هیچكس بَس نیست، هیچكس خدا نیست.
***
زندگی مشترك، بزرگ و بیپایان است؛ از یك سو میتواند نابود شود و از سوی دیگر، به آرامی ادامه یابد. زندگی مشترك، حیوان بزرگ پایداریست، به دشواری میمیرد.
***
فقط در عشق است كه آدم، دوستش را خوب میشناسد.
***
زندان، هر اندازه هم آسان و قشنگ باشد، باز هم زندان است؛ آدم بسیار آسان پا به درون آن میگذارد و سپس، بسیار زمان و تلاش لازم است تا بتواند از آن بیرون بیاید.
***
آدم چگونه میتواند عاشق كسی نشود كه روی قرنها جدیت و سلیقه، سیل به راه انداخته؟
***
فقط یك دنیا وجود دارد، آن هم دنیای توانگران است و كنار آن یا پشت سرش، ساختمانهای بیقوارهی پس ماندههای این دنیا.
***
فقط یك چیز در زندگی به شمار میآید و آن، شادیست؛ هیچگاه نگذار كسی آن را از تو بگیرد.
***
شنیدن چیزی كه آدم از پیش میداند، دشوار است.
***
یك انباری هم میتواند خانهای رؤیایی باشد.
***
كودكی، مانند قلبیست كه تپشهای زیادی تُند آن، آدم را میترساند.
***
عشق، امر بسیار كوچكیست، نباید راز بزرگی از آن ساخت.
***
هنگامی كه، همه آدم را دوست دارند، دیگر دنیا برایش بیاهمیت است، بسیار كمتر نیاز دارد جایی در آن برای خودش دست و پا كند.
***
شیرینیپزی و عشق، همچون یكدیگرند؛ پای طراوت در میان است و همهی مواد آن، حتی تلخترینشان، به شیرینی دلپذیری تبدیل میشوند.
***
شگفتآور است كه آدم برای نگهداشتن مردم، چه سخنان نابخردانهای میتواند بر زبان آورد- و باز چه اندازه شگفتآور است كه مردم، سخنان نابخردانهای را كه به آنها گفته میشود، باور میكنند.
***
شاید آدم هیچگاه كاری را برای خودِ آن كار نكند، بلكه برای این باشد كه به خودش فرصت انجام كار دیگری را بدهد.
***
من زندگیای را خواستهام كه كسی نتواند آن را خلاصه كند؛ زندگیای همچون موسیقی، نه همچون سنگ مرمر یا كاغذ.
***
عشق، همچون سیرك، دایرهای میسازد، با خاك اره فرش شده و زیر پاهای برهنه، نرم است و زیر پارچهی قرمز ورم كرده از باد، درخشان. دایرهی سادهای است؛ هر اندازه دوست داشتنیتر باشید، بیشتر دوستتان خواهند داشت.
***
باور داشته باشیم كه یك روز و تنها یك روز، دوستمان خواهند داشت و آن، پرواز مشخص قلب در روشنایی است.
***
آدم یا بیدرنگ از كسی خوشش میآید، یا هرگز خوشش نمیآید.
***
ما كم و بیش همیشه به زیبایی، چهره ای فریبنده و گمراه كننده می بخشیم.
***
زیباترین لبخندها همان است كه به ناگهان بر چهره ای خاموش و غمگین نقش می بندد. کریستین بوین
***
شادمانی و خوشبختی، در یك نُت تنها نهفته نیست، شادمانی، آن چیزیست كه در دو نُتی كه با هم برخورد میكنند، وجود دارد.
***
همیشه چیزی برای دیدن وجود دارد، همه جا.
گزیده سخنان فیثاغورث
هرگز قبل از فکر کردن حرف نزن و کاری انجام مده.
***
آدمی را امتحان به کردار باید کرد نه به گفتار ،چه بیشتر مردم زشت کردار و نیکو گفتارند.
***
بایستی با روح خود آشنا شده و سعادت را در اعماق روح و قلب خود جستجو کنیم.
***
فرصت از دست مده و در کار سستی مکن که میوه آن ذلت است.
***
انسان ،معیار همه ی چیزها است.
***
بهترین زمان برای تربیت اراده ، ایام جوانی است.
***
اراده انسانی در کنار سرنوشت او ایستاده و چرخ تکامل او را اداره میکند.
***
دوست تو کسی است که هرگاه کلمه حق از تو بشنود ، خشمناک نشود.
***
تا میتوانی دوست برای خودت آماده کن نه از برای مالت.
***
اصل حاکم بر زندگی ما انسانها احساس است.
***
خشم با دیوانگی آغاز میشود و با پشیمانی پایان میپذیرد.
***
بایستی با روح خود آشنا شده و سعادت را در ژرفای روح و قلب خود جستجو کنیم.
***
اگر دوست تو مرتکب خطایی شد ، از دوستی او صرفنظر مکن ،زیا که انسان در معرض خطاست.
گزیده سخنان فلورانس اسکاول شین
چه خوب است كه انسان بعضی وقتها به تماشای سحر برود تا با همه ی وجود، باور كند كه آفتاب بی گمان خواهد دمید.
***
قدرت شكست ناپذیر خدا هر مانعی را از سر راه بر می دارد.
***
خداوند بخشاینده است و انسان، دریافت كننده.
***
زندگی، بازگشت اندیشه ها، گفتارها و كردارهای ماست كه دیر یا زود به ما باز می گردد.
***
كسی كه با خدا همراه است، شكست ناپذیر می شود.
***
اگر به خودتان باور داشته باشید، دیگران نیز شما را باور خواهند داشت.
***
باور، نیرومندتر از خوش بینی است.
***
به راستی كه نفرت، بیش از شرابخواری، خانهها را ویران كرده است و بیش از جنگها، جان آدمیان را بر باد داده است.
***
خشم، نفرت، بدخواهی، حسد و کینه ،شادمانی انسان را می گیرد موجب بیماری و شكست و فقر می شود.
***
انسان با هر دست بدهد، با همان دست می گیرد و همیشه میان داد و ستد، موازنه ای كامل برقرار است.
***
آدمی باید آنچه را كه در ازای كار خودش به او بازمی گردد، در نهایت لطف بپذیرد؛
بدون چشم داشت دادهای، پس بدون چشم داشت بگیر!
***
همه ی امور مهم به دست كسانی انجام پذیرفته است كه از آرزوهای بزرگ خود دست نكشیده اند.
***
تنها كسی كه باید دگرگون شود، خودتان هستید؛ خودتان كه دگرگون شوید، همه ی اوضاع و شرایط پیرامون تان نیز دگرگون می شود.
***
دشمنان شما همه در درون خودتان هستند.
***
تنها راهزنی كه دار و ندار آدمی را به تاراج می برد، اندیشه های منفی خود او است.
***
چه بسیارند مردمانی كه از خود به ستوه آمده اند و آرزو دارند دیگری باشند؛ چنین مردمانی از باور و اتكا به نفس بی بهره اند.
***
راههای خدا خردمندانه و چاره های او حكیمانه است.
***
اگر از دشواری های خود بگریزیم، آنها ما را دنبال خواهند كرد.
***
مردم گمان می كنند كه با فرار از شرایطی ناخوشایند، می توانند از شر آن رهایی یابند؛ بی خبر از اینكه به هر كجا بروند با همان شرایط روبرو خواهند شد. اسکاول شین
***
اگر خطای گذشته را نمی توان جبران كرد، دست كم می توان اثر آن را با مهربانی در حق كسی دیگر از بین برد.
***
برای شفای تن باید روح را شفا داد.
***
انسان، تنها می تواند آن باشد كه خود را چنان بیند؛ و تنها می تواند به جایی برسد كه خود را در آنجا ببیند.
***
نخستین گام برای رسیدن به كامیابی این است كه از آنچه هستید، شادمان باشید.
***
زندگی، یك جدول واژه های متقاطع است. واژه ی درست، پاسخ مورد نیاز را در دسترس تان قرار می دهد.اسکاول شین
***
خدا به زمان نیاز ندارد و هرگز دیر نمی كند.
وقتی چشم امیدتان به خدا باشد:
هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که راست نباشد!
هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که پیش نیاید!
هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که دیر نپاید!
***
دعا خدا را به سوی ما نمی کشد ، بلکه ما را به سوی او می کشاند
***
توکل به خدا چون راه رفتن روی سیم شل است .
تردید و ترس سبب می شود که تعادل و توازن را از دست بدهید و به ورطه تنگدستی و محدودیت بیفتید .
البته اشکالی ندارد چون توکل به خدا نیز مانند سیرک بازی تمرین می خواهد .
مهم نیست که چند بار شکست بخورید ، دیگر بار برخیزید و از نو آغاز کنید .
چندی نخواهد گذشت که توازن و تعادل برایتان به صورت عادت در خواهد آمد .
***
هر آنچه آدمی احساس و یا به روشنی مجسم کند بر ذهن نیمه هشیار اثر میگذارد و مو به مو در صحنه زندگی ظاهر میشود.
***
نقشه زندگی خودرا به دست طراح الهی می سپارم تا اوضاع خودرا کامل و عالی بیابم .
***
شکر گزاری کلید فراوانی و برکت الهی است.
وقتی فکری کرده و تشکر میکنیم بیشتر جذب میکنیم.
هر روز صبح به خاطر آنچه که دارید و آنچه که هستید شکرگزاری کنید.
***
مهم نیست که دیگران چه می کنند!!
شما برای آنها برکت و حمایت و سعادت بطلبید و گرایشهای سازنده و ارزشمندتان را نثارشان کنید.
***
همۀ انسانهای حاضر در این سیاره خاکی ، تمایل به عشق دارند .
مشکل شما هرچه باشد ، با عشق آن را برطرف سازید .
امتحان کنید .
نیروی عشق می تواند اگر نه در کوتاه مدت ، حتماً در بلند مدت همۀ مشکلات را حل کند .
متوجه باشید که ظهور هر مشکل ، می تواند فرصتی برای تشرف به آیین عشق باشد آنهم عظیم ترین نوع عشق که عشق الهی ست .
***
کلامتان را عوض کنید تا جهان شما عوض شود زیرا کلامتان جهانتان است.
***
رهایی از ترس یک راه بیشتر ندارد: تبدیل ترس به ایمان
***
در ملکوت مجال از دست رفته وجود ندارد. اگر دری بسته شود دروازه ای می گشاید.
***
در روی زمین چیزی نیست که بتواند در مقابل کسی که هیچ گاه مقاومت نمی کند بایستد.
***
براستی که نفرت و انزجار بیش از میگساری خانهها را ویران کرده است و بیش از جنگها جان آدمیان را به باد داده است .
***
سری که بر پیشانیش خم باشد آسوده بر بالین قرار نمیگیرد خشم و نفرت و بدخواهی و حسد و انتقام جوئی شادمانی انسان را میرباید و بیماری و شکست و فقر میآورد .
***
من این بار را به دست خدا می سپارم.و خود را آزاد می کنم.
***
شادمانی ام کار خداست.پس هیچ کس نمی تواند در آن دخالت کند.
***
هیچکس چیزی به آدمی نمیدهد مگر خود او.
و هیچکس چیزی از آدمی دریغ نمیدارد مگر خود او.
«بازی زندگی» یک بازی انفرادی است.
اگر خودتان عوض شوید، همه اوضاع و شرایط عوض خواهدشد .
***
به محض آرام شدن دریای افکار، کشتیهای نجات از راه میرسند.
***
تا لحظه ای خواسته آدمی تخقق نیافته است نباید از آن با کسی سخن بگوید.
***
بـه زنـدگي با ديـدي مثـبـت نگـاه كـنـيد تـا خـود را بـه دليل احساس انرژي و خوشحالي بسيار زيادي كـه نصيبتان خواهـد شد، متعجب سازيد.
بـه ياد داشته باشيد كه افراد شاد و مثبت بيشتر مي توانند ديگران را مجذوب خود كنند.
***
شايد زمان آن فرا رسيده باشد كه كسـي ( يـا خودتان ) را بخاطر چيزي كه اتفاق افتاده و يا گفتـه شـده مـورد بـخشايـش قـرار دهــيد.
اتفاقات و اشتباهات گذشته را پـذيرفته و فراموش كنيد. بدانيد كه نميـتوانيد زمان را بـه عـقب برگردانيد.
شادماني خود را با از ياد بردن نوميدي ها و شكستهاي گذشته دوباره بدست آوريد.
***
برای دشمن خود برکت بطلبید تا او را خلع سلاح کنید . از این طریق ، مهمات او را از چنگش می ربایید و تیرهای او را به برکات بدل می کنید .
***
این مهمترین لحظه در زندگی شماست و اون هم لحظه ای است که بایستی همه را ببخشید.
***
چرا نگران باشیم؟ شاید هرگزپیش نیاید.
***
نخستين گام برای کسب موفقيت اينست که از آنچه هستيد شادمان باشيد
به محض آرام شدن درياي افکار کشتي هاي نجات از راه ميرسند
خدا به زمان احتیاج ندارد و هرگز دیر نمی کند
***
اگر از قدرت کلام بی خبرید! بدانید که: یک عبارت تاکیدی نیکوی مثبت بیش از هزار اندیشه منفی قدرت دارد و دو عبارت نیکوی مثبت بیش از ده هزار اندیشه منفی
***
طلب هدایت، نه تنها وقت و نیرو ! بلکه یک عمر فلاکت و نکبت را میرهاند.
***
اگر به راستی می خواهیم خیرو صلاحمان پیش آید ،باید مقاومت را کنار بگذاریم و متوازن و متعادل و آرام باشیم.
***
جز تردید و هراس ،هیچ چیز نمیتواند میان انسان و بزرگترین آرمانها یا مرادهای دلش فاصله ایجاد کند.
***
تنها آن چیزهایی را به خود جذب میکنید که بی نهایت به آن میاندیشید.
گزیده سخنان فرناندو پسوا
اگر قلب توان تفكر می داشت از تپیدن باز می ایستاد.
***
وظیفه ی كشتی، دریانوردی نیست، ورود به بندر است.
***
همه به یكدیگر عشق می ورزیم و دروغ، بوسه ای است كه با یكدیگر رد و بدل می كنیم.
***
اگر هر كسی فقط فكر كند كه برای پیروزی به چه چیز نیاز دارد، پیروز می شود.
***
آنچه كه متفاوت مان می كند نیرویی است كه با آن بتوانیم نقشه ها و رویاهای خود را عملی سازیم.
***
شب برای همه از راه خواهد رسید.
***
مایه ی خوشبختی انسانیت است كه هر انسانی فقط آنی هست كه هست.
***
برای اینكه بتوانم احساسی را كه حس می كنم به دیگری بدهم، ناگزیرم احساس خود را به زبان او برگردانم.
***
ریاضی دان های بزرگی وجود دارند كه در تمرین جمع ساده اشتباه می كنند. این رفتار دلیل بر بی دقتی است و برای هر كسی می تواند پیش بیاید.
***
امید برای كسانی وجود دارد كه از آرزو برخوردارند و عشق برای كسانی وجود دارد كه برایشان دادن به معنای گرفتن است.
***
خود را بیان كردن همیشه به معنای خطا رفتن است. همواره بر خود آگاه باش؛ خود را بیان كردن برای تو مفهومی جز دروغ گفتن ندارد.
***
به چنگ آوردن چیزی كه نتوان به چنگ آورد، هنر است.
***
هر پاییزی كه از راه می رسد، به آخرین پاییزی كه تجربه خواهیم كرد نزدیك است.
***
كسی كه چشم های مرا ببندد نابینایم نمی كند، مانع از دیدنم می شود.
***
هنر ما را به گونه ای رویایی از درد هستی رها می سازد.
***
كسی كه هرگز تحت فشار نزیسته باشد، آزادی را لمس نمی كند.
***
زندگی یعنی چیزی از خود ندانستن، از خود كم دانستن، یعنی اندیشیدن، به خود آگاه بودن، آن هم ناگهانی مثل این لحظه ی آرام، یعنی یكباره مفهوم وحدت درون و واژه ی جادویی روان را یافتن.
***
ما باید سرنوشت خود را مثل اندام مان بشوییم و شیوه ی زندگی مان را مانند لباس هایمان عوض كنیم.
***
این قاعده ی زندگی است كه می توانیم از همه ی مردم بیاموزیم و باید بیاموزیم.
***
رویاها همواره رویا می مانند. پس نیازی نیست كه لمس شان كنی. اگر رویای خود را لمس كنی خواهد مرد.
***
ما تنها دارنده ی ادراك شخص خود هستیم و باید از این پس، بر آن و نه بر آنچه كه می بینیم واقعیت زندگی مان را بنا كنیم.
***
زندگی بیش تر با یاد سرما ناآرام است تا با خود سرما.
***
دانش ما كُره ای است كه هرچه گسترش می یابد، به همان نسبت درمی یابیم كه كدام چیزها را نمی دانیم.
***
آینه ای وجود ندارد كه بتواند ما را به خود ما به هیات موجودی خارجی نشان دهد، چرا كه آینه ای نیست كه بتواند ما را از درونمان بیرون بكشد. پس روانی دیگر و نظمی دیگر برای نگریستن و اندیشیدن دیگر لازم است.
***
هرگونه تغییر در برنامه ی روزمره، روح انسان را آكنده از شادابی می كند.
***
چه بر سر افسر ستاد ارتش می آمد اگر می اندیشید كه هر حركت او، برای هزار خانواده تیرگی به ارمغان می آورد و قلب سه هزار نفر را رنجور می سازد؟ این جهان چه می شد اگر ما انسان تر می بودیم؟
***
زندگی در نگاه من به مهمانخانه ای می ماند كه باید در آن استراحت كنیم تا كالسكه ی غرقاب از راه برسد.
***
مرگ،رهایی است؛ چرا كه مردن یعنی به هیچ كس دیگر نیاز نداشتن
گزیده سخنان فردریش نیچه
دشمنان خود را دوست بدارید ، زیرا بهترین جنبه های شما را به نمایش میگذارند.
***
سياستمدار انسانها را به دو دسته تقسيم ميكند: ابزار و دشمن. يعني فقط يك طبقه را ميشناسند و آن هم دشمن است.
***
بلند پروازی من آنست که در ده جمله چیزی را بگویم که کسی دیگر در یک کتاب می گوید .
***
با دیگران بودن آلودگی می آورد.
***
رفاقت هست ،ای کاش دوستی نیز باشد!
***
باید در تضادهای دوگانه شک کرد. از کجا معلوم که این تضادهای دوگانه اصلا وابسته به هم و یکی نباشند؟ در فلسفه معین ارزشی بیشتر از نامعین دارد همان طور که ارزش نمود کمتر از حقیقت است.
***
نادرستی یک حکم باعث نمی شود که آن حکم را رد کنیم ، احکام نادرست برای زندگی بشری ضروری است و رد کردن آنها را به معنای رد کردن زندگی است.
***
حرف کسانی که می گویند عشق بری از خودخواهی ست خنده دار است زیرا همه چیز طبق خواست قدرت ما است.
***
آنچه برای یک نفر سزاوار است نمی توان گفت برای فرد دیگر هم سزاوار است. به عنوان مثال انکار نفس و افتادگی سزاوار یک فرمانده نیست و برایش فضیلت محسوب نمی شود. حکم یکسان صادر کردن برای همه غیر اخلاقی ست.
***
آینده از آن کسانی است که به استقبالش می روند .
***
فرد خلوت نشین می گوید که واقعیت در کتاب های نیست و فیلسوف آن را پنهان می کند. فرد والا از فهمیده شدن توسط دیگران در هراس است نه از بد فهمیده شدن چون می داند که کسانی که او را بفهمند به سرنوشت او یعنی رنج کشیدن در دنیا دچار خواهند شد.
***
از شادکامی دیوانه گشتن به از ناکامی!
***
همه به چیزی دلبستگی دارند و افراد والاتر به چیزهای والاتر اما افراد فرومایه فکر می کنند که افراد والاتر به چیزی دلبستگی ندارند و ظاهربینی افراد فرومایه از سطحی نگری و ریاکاری آنهاست و برپایه هیچ شناخت اخلاقی نیست.
***
با رنج عمیق درونی آدمی از دیگران جدا می شود و والا می شود.
***
انسان های آزاده دل شکسته و پر غرور خود را پنهان می کنند.
***
کسانی که در خود احساس حقارت می کنند به دیگران رحم می کنند اما به دلیل غرورشان دم نمی زنند! یعنی درد می کشند و می خواهند با دیگران هم دردی کنند.کسانی که با دیگران همدردی می کنند به دلیل دردمند بودن خودشان است.
***
لذت بیرحمی در دیدن رنج دیگران است اما فردی که بیرحم است این بیرحمی گریبانگیر خودش هم می شود و به ایشان نیز آزار خواهد رسید.
***
کسانی که مردم از آنها به صاحبان اخلاق یاد می کنند اگر ما اشتباهشان را ببینیم از ما به بدی یاد خواهند کرد حتی اگر دوست ما باشند.
***
دروغ باد مارا هر حقیقتی که با آن خنده ای نکرده ایم !
***
اختلاف طبقاتی از ضروریات جامعه است چون عامل اشتیاق به پرورش حالت های والاتر کمیاب تر دورتر و عامل چیرگی بر نفس می شود.
***
هر اخلاق و دستور اخلاقی طبیعت بردگی و حماقت را پرورش می دهد زیرا روح را با انضباط تحمیلی خود خفه و نابود می کند.
***
یک دانشمند حتی برای عشق زمینی هم وقت ندارد! او نه رهبر است نه فرمانبردار. او کمال بخش نیست.سرآغاز هم نیست. او فردی بی خویشتن است.
***
کسی که دلش را به بند بکشد جانش را آزاد کرده است.
***
دانستن و از مسئولیت فروگذار نکردن و آن را به دیگران محول نکردن از نشانه های والا بودن است.
***
آنچه والا بودن یک فرد را ثابت می کند کرده های او نیست چون بیخ و بن آنها معلوم نیست و معانی مختلف دارند بلکه ایمان اوست.
***
مرد خواهان حقیقت است اما زن موجودی سحطی نگر می باشد.
***
پاکی نفس جدایی می آورد.
***
انسان نمی تواند از غرایز خود فرار کند ، وقتی از خطر جانی دور شود دوباره به غرایزش برمی گردد.
***
نسبت به فرد پایین تر از خود نفرت نداریم بلکه نسبت به فرد برابر با خود یا بهتر از خود.
***
کسی که بخواهد به سمت معرفت برود از خدا فاصله می گیرد.
***
اجحاف نکردن و آسیب نرساندن به دیگران برای رسیدن به برابری اصل بنیادی جامعه است ولی این خواست نفی زندگی ست چون زندگی بهره کشیدن از دیگران است که ناتوان ترند.
***
آدمی به خاطر نیاز به مراقبت و کمک دیگران با آنها ارتباط برقرارمی کند.
***
پیشداوری درباره اخلاق به این معناست که نیت اعمال را منشاء آنها می دانیم.
***
از فلاسفه می خواهم که به دنبال حقیقت نروند چون حقیقت نیاز به پشتیبان ندارد.
***
هیچ پدیده ای اخلاقی نیست بلکه ما آن را اخلاقی تفسیر می کنیم.
***
فیلسوفی که درصدد آفرینش جهان بنابر تصور خویش است می خواهد همه به فلسفه اش ایمان بیاورند و این همان روا داشتن استبداد بر دیگران است.
***
حقیقت مانند دریا است که چون نمک آب دریا زیاد است تشنگی را رفع نمی کند. اگر حقیقت آدمی تحریف شود مثل آب شور دریا خواهد بود که تشنگی اش را رفع نخواهد کرد.
***
خطر خوشبختی در این است که آدمی در هنگام خوشبختی هر سرنوشتی را می پذیرد و هرکسی را نیز.
***
خیر نباید همگانی باشد وگرنه دیگر خیر نیست زیرا چیزهای همگانی ارزشی ندارند.
***
نمی توان از همساز با طبیعت بودن یک اصل اخلاقی برای خود ساخت. زیرا طبیعت بی رحم است و اگر آدمی بخواهد مطابق با طبیعت زندگی کند باید بی رحم باشد .
***
فلسفه همان خواست قدرت است همان خواست علت نخستین.
***
کسی که جنگجوست باید همواره در حال جنگ باشد چون زمان صلح با خودش درگیر خواهد شد!.
***
استعداد آدمی را می پوشاند و وقتی استعدادش کاهش یافت آنچه هست نمایان می شود.
***
باید بر فریب حواس خود پیروز شویم .
***
تو میتوانی ، زیرا میخواهی !
***
مرگ خود بهترین دلیل آسمانی انسان بودن است
گزیده سخنان فرانسیس بیکن
عطر گلها زمانی كه در باغچه هستند، لذت بخش تر است، تا زمانی كه آنها را می چینی.
***
بد گمانی در افكار انسان مانند خفاش در میان پرندگان است كه همیشه در سپیده دم یا هنگام غروب كه نور و ظلمت به هم آمیخته است بال فشانی می كند.
***
انسان دانا به جای آنكه در انتظار یك فرصت خوب در زندگی بنشیند، خود، آن را به وجود می آورد.
***
همان گونه كه بچهها از رفتن به تاریكی میترسند، مردم نیز از مرگ هراسانند.
***
مرگ، این لطف را دارد كه كاخ نیكنامی را بهرهی انسان میسازد و رشك و تنگنظری كسان را نسبت به وی نابود میكند.
***
بیان پرسشی بجا، یعنی به نیمهراه خردمندی رسیدن.
***
پروردگار، در آغاز یك باغچه آفرید و براستی، این باغچه نابترین شادمانیهای انسان است.
***
خطاكارترین افراد كسانی هستند كه عیب دیگران را می بینند.
***
آنچه مردم را دانشمند می كند، مكاتبی كه می خوانند نیست، بلكه چیزهایی است كه یاد می گیرند.
***
همه چشم امید به محبت دیگران دوخته اند و بیخبر از آنند كه خود نیز می توانند عامل محبت برای دیگران باشند.
***
برخی كتب را باید چشید، برخی دیگر را باید بلعید و تعداد محدودی را هم باید جوید و هضم كرد.
***
در جهان هیچ عیبی آدمی را شرمگین تر از آن نمی كند كه دیگران دروغش را كشف كنند.
***
مطالعه، انسان را كامل می كند، سخنرانی به او حضور ذهن و سرعت انتقال می دهد، اما نوشتن، انسان را دقیق می كند.
***
كتاب، سفینه ای است كه اقیانوس بیكران زمان را درمی نوردد.
***
پول مانند كود است؛ نیك است در صورتی كه پراكنده باشد.
***
در طبیعت و اخلاق انسان هیچ ضعف و انحرافی نیست كه با آموزش مناسب درست نشود.
***
بدتر از بیماری، وسیله ی مداوای آن است.
***
گشادن عقده های درون در پیش دوستان دو تأثیر دارد؛ یكی آنكه شادی را دو برابر می كند و دیگر آنكه غم را دو نیم می سازد. زیرا آن كس كه دوستان را در شادی خویش شریك می كند، سرور خاطرش بیشتر می شود و آن كه غم دل به یاری همراه می گوید، بار اندوه خویش را سبك تر خواهد یافت.
***
دهان زشتگوی را باید با خاموشی وقار بست. فرانسیس بیکن
***
بشر به طور معمول بر اساس سیرت خود فكر می كند و بر اساس دانش خود و افكار عمومی رایج سخن می گوید، اما عموماً بر مبنای عادت عمل می كند.
***
انسانیت نیازمند حقیقت است.
***
دوست از دوست حق گله گذاری دارد. گله گذاری دلیل دوستی و علاقه به دوام روابط نیكو است.
***
سرشت و بخت یك انسان در دستان خود اوست.
***
ما باید برای خوشبخت زیستن، موقعیت های مناسب ایجاد كنیم، نه اینكه در انتظار آن باشیم.
***
دانش یعنی قدرت.
***
آدمی نمی تواند به طبیعت فرمان بدهد، مگر آنكه قوانین ابدی آن را بپذیرد. تنها با وجود چنین شناختی است كه طبیعت فرمانبردار آدمی می گردد.
***
شعر، قسمتی از دانش بشری است.فرانسیس بیکن
***
مطالعه اجمالی و جزیی در فلسفه، فرد را به تفكر و بی دینی وا می دارد، اما اگر به فلسفه عمیق بیندیشد او را به سمت دین متوجه می سازد.
گزیده سخنان فرانسو ولتر
گل را می توان زیر پا له كرد، ولی بوی عطر آنرا نمی توان در فضا كُشت.
***
نیش های چند مگس هرگز اسب چابك را از تاختن باز نمی دارد.
***
آن كه امید دارد هر چهار فصل سال بهار باشد، نه خود را می شناسد، نه طبیعت را و نه زندگی را.
***
میوه ای كه در دسترس ماست از میوه بالای شاخه درخت لذیذتر است، ولی میوه بالای درخت از این جهت در نظرمان جلوه می كند كه دستمان به آن نمی رسد.
***
آنهایی كه در زبان بازی مهارت به خرج می دهند، بیشتر، نیت پلید را در قلب خود می پرورانند.
***
خطاهای بشری اول رهگذر، بعد میهمان و چندی نمی گذرد كه صاحبخانه می شوند.
***
اگر بر ناتوان خشمگین شوی، دلیلش این است كه قوی نیستی.
***
زمان، همه زخمها را بهبود می بخشد.
***
از روی سوالهای فرد، بهتر از جوابهای او می توانید درباره اش قضاوت كنید.
***
تصادف، كلمه ای بی معنی است؛ هیچ چیز بدون دلیل به وجود نمی آید.
***
دوست مثل درشكه در روز بارانی كمیاب است.
***
اگر می خواهید انسان شایسته ای شوید، از هوای نفس بكاهید.
***
همه ما در یك مذهب مشتركیم و آن، ثروت است.
***
هر كس دو بار می میرد : یكبار آنگاه كه عشق از دلش می رود و بار دیگر آنگاه كه زندگی را بدرود می گوید. اما مرگ زندگی در برابر مرگ عشق ناچیز است.
***
عشق ابزاری است كه تمام دردسرهای كوچك را به یك دردسر بزرگ تبدیل می كند.
***
عشق، نیرومند ترین سپاه است، زیرا در یك لحظه بر قلب و مغز و جسم حمله می كند.
***
عملی اگر كاشتید، عادتی درو خواهید كرد. عادتی اگر كاشتید، اخلاقی درو خواهید كرد. اخلاقی اگر كاشتید، سرنوشتی درو خواهید كرد.
***
خرابی كار یك مملكت از دو چیز است : نداشتن مردان عالم و لایق و نبودن آنها بر سر كارهای مملكت.
***
در جامعه ای كه كارها برحسب استعداد تقسیم نشود، در حقیقت همه بیكارند.
***
حكومت كشوری كه در آن گدایی به صورت حرفه در آید، بد و فاسد است.
***
زمانی یك جامعه دارای فضیلت اخلاقی است كه قانون، همه افراد جامعه را با یك چوب براند.
***
در بازی زندگی، انسان بره به دنیا می آید و روباه از دنیا می رود.
***
زر اندوزانی كه برای مال دنیا كیسه دوخته اند، بدانند كه لباس آخرت جیب ندارد.
***
كسی كه از مرگ می ترسد، از زندگی هم می ترسد.
گزیده سخنان فرانس کافکا
شعر، پویشی جاودانه در جستجوی حقیقت است.
***
هر کس شایستگی دریافت زیبایی را داشته باشد ،هرگز پیر نخواهد شد.
***
دوست، پیوندی است پدر و پسر را؛ او مهمترین نقطه ی عطف آنها است.
***
عمری چكش برداشتم و بر سر میخی كه روی سنگ بود كوبیدم. اكنون می فهمم كه هم چكش خودم بودم، هم میخ و هم سنگ.
***
لازم نیست گوش كنید، فقط منتظر شوید. حتی لازم نیست منتظر شوید، فقط بیاموزید كه آرام و ساكن و تنها باشید. جهان آزادانه خود را به شما پیشكش خواهد كرد تا نقاب از چهره اش بردارید. انتخاب دیگری ندارد؛ مسرور گِرد پای شما خواهد گشت.
***
آفریدگار اگر كمی عاقلانه رفتار می نمود، كافكا را در قاره آسیا خلق می كرد تا میلیونها انسان سخنانش را آویزه گوش قرار داده و تا ابد در احوالش به اندیشه و پژوهش بپردازند.
***
هراس، تیره بختی است، اما شهامت را نمی توان نیكبختی دانست؛ نهراسیدن سعادت است.
***
شعر، پویشی جاودانه در جستجوی حقیقت است.
***
از یك نقطه مشخص، دیگر راهی برای بازگشت وجود ندارد؛ به این نقطه مشخص می توان دست یافت.
***
عشق، خودرو بی نقصی است؛ راننده و سرنشین ناقص اند و راه، ناهموار.
***
رسیدن به قله پیروزی آسان است، به شرط اینكه راه رسیدن به قله را بشناسی و توانش را هم داشته باشی.
***
قدرت فریادها به اندازه ای است كه می تواند خشونت فرمانهای صادر شده بر ضد انسان را درهم بشكند.
***
من فكر می كنم آدم باید وقت خود را تنها صرف خواندن كتاب هایی نماید كه با چنگ و دندان دل خواننده را ریش می كنند.
***
جایی كه اعتماد نیست، سخن بیهوده است.
***
كتاب باید تبری برای درهم شكستن دریای منجمد وجودمان باشد.
***
من درد انتظار را حس نمی كنم، از این رو وقت شناس نیستم و مانند یك گوساله چشم به راه می مانم.
***
آنچه را آفریده ام، فقط ثمره تنهایی است.
***
امكانات برای من وجود دارد، اما در كدام خراب آبادی پنهان شده اند؟
***
از یك نقطه مشخص، دیگر راهی برای بازگشت وجود ندارد؛ به این نقطه مشخص می توان دست یافت. فرانتس کافکا
***
در جدال با دنیا، یار دنیا باش.
گزیده سخنان علی شریعتی
اگر می بینیم کسی که قلبش پر از محبت علی است و از محبت علی اشک می ریزد و سرنوشت جامعه آن سرنوشت خوبی نیست و دردناک است.این نشان دهنده آنست که علی را نمی شناسد.
این علی شناسی نیست،علی پرستی است.
علی را نشناختن و محبت علی داشتن مساوی است با محبت همه ملتها بر پیامبر و معبودشان ،نه چیزی بیشتر...
***
مشکل ما ضعف ایمان نیست، عدم معرفت علمی مسائلی است که به آن ایمان داریم و یکی از آن مسائل تشیع و اسلام است.معتقدیم ولی آنرا نمی شناسیم و آشنایی منطقی از آن نداریم و به مردی معتقدیم به عنوان یک امام و یک مرد بزرگ و کسی که همیشه مورد ستایش ما بوده،اما متاسفانه علی را نمی شناسیم.
مابیشتر به ستایش علی پرداختیم نه آشنایی با علی...
***
محبت نجات بخش نیست ، معرفت نجات بخش است.ما موظف به شناخت علی در زمان خودمان هستیم نه محبت به امام.
هر کسی که علی را بشناسد،محبت واقعی را می فهمد و می شناسد نه محبت تلقینی که ثمری ندارد.
***
علی مظهر پیروزی در شکست است.ما همیشه پیروزی را در پیروزی می شناسیم ولی علی درس بزرگی به ما داد و آن درس پیروزی در شکست است.
***
در جملاتی که علی در تمام عمرش گفت ، این جمله از همه رساتر و عمیقتر ،زیباتر ، اثربخش و آموزنده تر بود.
کدام عبارت؟کدام جمله؟
آن ۲۵ سال سکوت علی است.
***
مگر با کلمات می توان از علی سخن گفت ؟
باید به سکوت گوش فرا داد تا از او چه ها می گوید ؟
او با علی آشناتر است.
***
درد علي دو گونه است: دردي كه از ضربه ي ابن ملجم در فرق سرش احساس مي كند و درد ديگر دردي است كه او را تنها در نيمه شب هاي خاموش به دل نخلستانهاي اطراف مدينه كشانده...و به ناله درآورده است.ما تنها بر دردي مي گرييم كه از ابن ملجم در فرقش احساس مي كند.
اما اين درد علي نيست
دردي كه چنان روح بزرگي را به ناله آورده است ،تنهايي است كه ما آن را نمي شناسيم .بايد اين درد را بشناسيم نه آن درد را ، كه علي درد شمشير را احساس نمي كند.
و ....ما
درد علي را احساس نمي كنيم.
***
من معتقدم،اسلام کمتر مدیون شمشیر علی و جهاد اوست و بیشتر مدیون سکوت و تحمل اوست!
***
ما يك ملت «دوستدار علي» هستيم، اما نه «شيعه علي »!
چراكه شيعه علي ، علي وار بودن، علي وار انديشيدن، علي وار احساس كردن در برابر جامعه، علي وار مسؤوليت احساس كردن و انجام دادن و در برابر خدا و خلق، علي وار زيستن، علي وار پرستيدن و علي وار خدمت كردن است.
***
«شيعه علي بودن» از «چون علي عمل كردن» شروع ميشود.
***
اگر باطل را نمی توان ساقط کرد می توان رسوا ساخت اگر حق را نمی توان استقرار بخشید می توان اثبات کرد طرح کرد و به زمان شناساند و زنده نگه داشت.
***
علي سه شعار گذاشت ، سه شعاري که همه هستي خودش و خاندانش قرباني اين سه شعار شدند : « مکتب » ، «وحدت» و «عدالت» .
***
وقتی زور ، جامه تقوی می پوشد ، بزرگترین فاجعه در تاریخ پدید می آید !
فاجعه ای که قربانی خاموش و بی دفاعش علی است و فاطمه و بعدها دیدیم که فرزندانشان یکایک و اخلافشان همه !
***
از هنگامي كه به جاي شيعه علي بودن و از هنگامي كه بهجاي شيعه حسين بودن و شيعه زينب بودن، يعني «پيرو شهيدان بودن»، «زنان و مردان ما» عزادار شهيدان شدهاند و بس، در عزاي هميشگي ماندهايم!
***
تشیع صفوی،بر خلاف تشیع علوی مذهب راه حل یابی است برای گریز از مسئولیت ها. مذهب تجلید و تذهیب و تجلیل قرآن ، نه تحقیق و تفسیر قرآن.تقدیس قرآن اما نه برای باز کردن و خواندن قرآن. توسل یکسره به کتاب دعا، برای بستن قرآن، چرا که گشودن قرآن، سخت است و مسئولیت آور، کتابی که چنان حساب و کتاب دقیقی دارد که می گوید نتیجه یک ذره کار نیک را می بینی، و کیفر ذره ای کار بد را می چشی ( فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره و من یعمل مثقال ذرة شراً یره )
***
خدايا به من زيستني عطا کن، که در لحظه ي مرگ بر بي ثمري لحظه اي که براي زيستن گذشته است حسرت نخورم ، و مردني عطا کن که بربيهودگيش سوگوار نباشم . براي اينکه هر کس آنچنان مي ميرد که زندگي مي کند. خدايا تو چگونه زيستن را به من بياموز، چگونه مردن را خود خواهم آموخت .خدايا رحمتي کن تا ايمان ، نان ونام برايم نياورد ، قدرتم بخش تا نانم را و حتي نامم را در خطر ايمانم افکنم ، تا از آنهايي باشم که پول دنيا را مي گيرند و براي دين کار مي کنند ، نه از آنهايي که پول دين مي گيرند و براي دنيا کار مي کنند .
در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی میکنند اما برای حسینی که آزاده زندگی کرد٬میگریند.
***
حسین بیشتر از آب تشنه ی لبیک بود.افسوس که به جای افکارش، زخم های تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند.
***
دیدم عده ای مرده متحرک که بر زنده ی همشه جاوید عزاداری میکردند!
***
اگر در جامعه ای فقط یک حسین و یا چند ابوذر داشته باشیم هم زندگی خواهیم داشت هم آزادی هم فکر و هم علم خواهیم داشت و هم محبت هم قدرت و سرسختی خواهیم داشت و هم دشمن شکنی و هم عشق به خدا...
***
آنان که رفتند، کاری حسینی کردند. آنان که ماندند باید کاری زینبی کنند، وگرنه یزیدیاند.
***
از كودك حسين (ع) گرفته تا برادرش، و از خودش تا غلامش، و از آن قاري قرآن تا آن معلم اطفال كوفه، تا آن مؤذن، تا آن مرد خويشاوند يا بيگانه، و تا آن مرد اشرافي و بزرگ و باحيثيت در جامعه خود و تا آن مرد عاري از همه فخرهاي اجتماعي، همه برادرانه در برابر شهادت ايستادند تا به همه مردان، زنان، كودكان و همه پيران و جوانان هميشه تاريخ بياموزند كه بايد چگونه زندگي كنند .
***
از هنگامي كه به جاي شيعه علي (ع) بودن و از هنگامي كه بهجاي شيعه حسين (ع) بودن و شيعه زينب (س) بودن، يعني «پيرو شهيدان بودن»، «زنان و مردان ما» عزادار شهيدان شدهاند و بس، در عزاي هميشگي ماندهايم!
***
اين كه حسين (ع) فرياد ميزند:آيا كسي هست كه مرا ياري كند و انتقام كشد؟» «هل من ناصر ينصرني؟» مگر نمي داند كه كسي نيست كه او را ياري كند و انتقام گيرد؟ اين سؤال، سؤال از تاريخ فرداي بشري است و اين پرسش از آينده است و از همه ماست.
***
حسین علیه السلام زنده جاویدي است كه هر سال، دوباره شهید ميشود و همگان را به یاري جبهه حق زمان خود، دعوت ميكند .
***
حسين (ع) يك درس بزرگتر ازشهادتش به ما داده است و آن نيمهتمام گذاشتن حج و به سوي شهادت رفتن است. مراسم حج را به پايان نميبرد تا به همه حجگزاران تاريخ، نمازگزاران تاريخ، مؤمنان به سنت ابراهيم، بياموزد كه اگر هدف نباشد، اگر حسين (ع) نباشد و اگر يزيد باشد، چرخيدن بر گرد خانه خدا، با خانه بت، مساوي است.
***
مسؤوليت شيعه بودن يعني چه، مسؤوليت آزاده انسان بودن يعني چه، بايد بداند كه در نبرد هميشه تاريخ و هميشه زمان و همه جاي زمين ـ كه همه صحنهها كربلاست، و همه ماهها محرم و همه روزها عاشورا ـ بايد انتخاب كنند: يا خون را، يا پيام را، يا حسين بودن يا زينب بودن را، يا آنچنان مردن را، يا اينچنين ماندن را ...
***
امام حسین علیه السلام یك شهید است كه حتى پیش از كشته شدن خویش به شهادت رسیده است؛ نه در گودى قتلگاه، بلكه در درون خانه خویش، از آن لحظه كه به دعوت ولید - حاكم مدینه - كه از او بیعت مطالبه مى كرد، «نه» گفتُ .این، «نه» طرد و نفى چیزى بود كه در قبال آن، شهادت انتخاب شده است و از آن لحظه، حسین شهید است.
***
فتواى حسین این است: آرى! در نتوانستن نیز بایستن هست.
***
حسین ضعیفی که باید برای او گریست نبود... آموزگار بزرگ شهادت اكنون برخاسته است تا به همه آنها كه جهاد را تنها در توانستن مى فهمند و به همه آنها كه پیروزى بر خصم را تنها در غلبه، بیاموزد كه شهادت نه یك باختن، كه یك انتخاب است؛ انتخابى كه در آن، مجاهد با قربانى كردن خویش در آستانه معبد آزادى و محراب عشق، پیروز مى شود و حسین «وارث آدم» - كه به بنىآدم زیستن داد - و «وارث پیامبران بزرگ» - كه به انسان چگونه باید زیست را آموختند ...
***
مقتدایان امام حسین علیه السلام كسانى هستند كه از مایه جان خویش در راه خدا نثار مىكنند و به راستى حسین آموزگار بزرگ شهادت است كه هنر خوب مردن را در جان بىتاب انسانهاى عاشق، تزریق می كند.
***
"آنها كه تن به هر ذلتى مى دهند تا زنده بمانند، مرده هاى خاموش و پلید تاریخند و ببینید آیا كسانى كه سخاوتمندانه با حسین به قتلگاه خویش آمده اند و مرگ خویش را انتخاب كرده اند - در حالى كه صدها گریزگاه آبرومندانه براى ماندنشان بود و صدها توجیه شرعى و دینى براى زنده ماندن شان بود - توجیه و تأویل نكرده اند و مرده اند، اینها زنده هستند؟ آیا آنها كه براى ماندنشان تن به ذلت و پستى، رها كردن حسین و تحمل كردن یزید دادند، كدام هنوز زنده اند؟
***
اكنون شهيدان كارشان را به پايان رساندهاند. و ما شب شام غريبان ميگرييم، و پايانش را اعلام ميكنيم و ميبينيم چگونه در جامعه گريستن بر حسين (ع)، و عشق به حسين (ع)، با يزيد همدست و همداستانيم؟
گزیده سخنان عرفان نظر آهاری
از خدا جز خدا را نباید خواست.
***
وقتی راه رفتن آموختی ،دویدن بیاموز.وقتی دویدن آموختی،پرواز را
راه رفتن بیاموز،زیرا راههایی که میروی جزئی از تو میشودو سرزمینهایی که می پیمایی بر مساحت تو اضافه می کند.
دویدن بیاموز،چون هر چیز را که بخواهی دور است و هر قدر که زود باشی دیر.
و پرواز را یاد بگیر نه برای اینکه از زمین جدا باشی،برای آن که به اندازه فاصله زمین تا آسمان گسترده شوی...
***
در و ديوار دنيا رنگي است. رنگ عشق. خدا جهان را رنگ كرده است. رنگ عشق؛ و اين رنگ هميشه تازه است و هرگز خشك نخواهد شد. از هر طرف كه بگذري، لباست به گوشهاي خواهد گرفت و رنگي خواهي شد. اما كاش چندان هم محتاط نباشي؛ شاد باش و بي پروا بگذر، كه خدا كسي را دوستتر دارد كه لباساش رنگيتر است!
***
فرشته به زمين آمد و از ديدن آن همه فرشته بيبال تعجب كرد. او هر كه را كه ميديد، به ياد ميآورد. زيرا او را قبلاً در بهشت ديده بود. اما نفهميد چرااين فرشتهها براي پس گرفتن بالهايشان به بهشت برنميگردند.
روزها گذشت و با گذشت هر روز فرشته چيزي را از ياد برد. و روزي رسيد كه فرشته ديگر چيزي از آن گذشته دور و زيبا به ياد نميآورد؛ نه بالش را و نه قولش را.
فرشته فراموش كرد. فرشته در زمين ماند. فرشته هرگز به بهشت برنگشت.
***
زمين عاشق شد و آتشفشان كرد و هزار هزار سنگ آتشين به هوا رفت. خدا يكي از آن هزار هزار سنگ آتشين را به من داد تا در سينهام بگذارم و قلبم باشد.
حالا هروقت كه روحم يخ مي كند، سنگ آتشينم سرد مي شود و تنها سنگش باقي مي ماند و هروقت كه عاشقم، سنگ آتشينم گُر مي گيرد و تنها آتشاش ميماند.
مرا ببخش كه روزي سنگم و روزي آتش.
مرا ببخش كه در سينهام سنگي آتشين است.
***
از جنگ بر می گردی،خدا می داند که به جنگ رفته بودی.خاک روی پیراهنت را می تکاند و نشان لیاقتی به تو می دهد.نشان لیاقتش اما مدالی نیست که بر گردنت بیاویزی.نشان لیاقت خدا تنها چند خط ساده است.خط های ساده ای که بر پیشانی ات اضافه می شود. و روزی می رسد که پیشانی ات پر از دستخط خدا می شود.
آیینه ها می گویند آن کس زیباتر است که خطی بر چهره ندارد. آیینه ها اما دروغ می گویند. دستخط خدا بر هر صفحه ای که بنشیند، زیبایش می کند.
جوانی بهایی است که در ازای دستخط خدا می دهیم.دستخط خدا اما بیش از اینها می ارزد، کیست که جوانی اش را به دستخط خدا نفروشد!
***
زمین سردش بود، زیرا ایمانش را از دست داده بود ؛ نه دانه ای از دلش سر در می آورد و نه پرنده ای روی شانه هایش آواز می خواند. قلبش از ناامیدی یخ زده بود و دستهایش در انجماد تردید مانده بود. خدا به زمین گفت: عزیزم ایمان بیاور تا دوباره گرم شوی. اما زمین شک کرده بود، به آفتاب شک کرده بود، به درخت شک کرده بود، به پرنده شک کرده بود.
خدا گفت: به یاد می آوری ایمان سال پیشت چگونه به پختگی رسید؟ تو داغ پر شور بودی و تابستان شد، و شور و شوقت به بار نشست و کم کم از آن شوق و بلوغ به معرفت رسیدی، نام آن معرفت را پاییز گذاشتیم. اما...
من به تو گفتم که از پس هر معرفتی، معرفت دیگری است، و پرسیدمت که آیا می خواهی تا ابد به این معرفت بسنده کنی؟
تو اما بی قرار معرفتی دیگر بودی. و آنگاه به یادت آوردم که هر معرفت دیگر در پی هزار رنج دیگر است. و تو برای معرفتی نو به ایمانی نو محتاجی. اما میان معرفت نو و ایمان نو ، فاصله ای تلخ و سرد است که نامش زمستان است.فاصله ای که در آن باید خلوت و تامل و تدبیر را به تجربه بنشینی، صبوری و سکوت و سنگینی را. و تو پذیرفتی.
اما حال وقت آن است که از زمستان خود به در آیی و دوباره ایمان بیاوری و آنچه را از زمستان آموختی در ایمان تازه ات به کار بری. زیرا که ماندن در این سکوت و سنگینی رسم ایمان نیست، ایمان شکفتگی و شور و شادمانی است. ایمان زندگی است
پس ایمان بیاور، ای زمین عزیز !
و زمین ایمان آورد و جهان گرم شد. زمین ایمان آورد و جهان سبز شد. زمین ایمان آورد و جهان به شور و شکفتگی و شادمانی رسید.
نام ایمان تازه زمین، بهار بود.
***
آن كس كه لذت يك روز زيستن را تجربه كند ، گويي كه هزار سال زيسته است و آنكه امروزش را درنمي يابد ، هزار سال هم به كارش نمي آيد.
***
گفتند: چهل شب حياط خانهات را آب و جارو كن. شب چهلمين، خضر خواهد آمد. چهل سال خانهام را رُفتم و روييدم و خضر نيامد. زيرا فراموش كرده بودم حياط خلوت دلم را جارو كنم. گفتند: چلهنشيني كن. چهل شب خودت باش و خدا و خلوت. شب چهلمين بر بام آسمان برخواهي رفت و ...
و من چهل سال از چله بزرگ زمستان تا چله كوچك تابستان را به چله نشستم، اما هرگز بلندي را بوي نبردم. زيرا از ياد برده بودم كه خودم را به چهلستون دنيا زنجير كردهام.
گفتند: دلت پرنيان بهشتي است. خدا عشق را در آن پيچيده است. پرنيان دلت را واكن تا بوي بهشت در زمين پراكنده شود.
چنين كردم، بوي نفرت عالم را گرفت. و تازه دانستم بيآن كه باخبر باشم، شيطان از دلم چهل تكهاي براي خودش دوخته است.
به اينجا كه ميرسم، نااميد ميشوم، آنقدر كه ميخواهم همة سرازيري جهنم را يكريز بدوم. اما فرشتهاي دستم را ميگيرد و ميگويد: هنوز فرصت هست، به آسمان نگاه كن. خدا چلچراغي از آسمان آويخته است كه هر چراغش دلي است. دلت را روشن كن. تا چلچراغ خدا را بيفروزي. فرشته شمعي به من ميدهد و ميرود.
راستي امشب به آسمان نگاه كن، ببين چقدر دل در چلچراغ خدا روشن است.
***
دنيا، درياست و ما دائم توي آن دست و پا ميزنيم. شنا بلد نيستيم. تازه اگر هم بلد باشيم با اين همه گوي سنگي و سربي كه به پا بستهايم، كاري نميتوانيم بكنيم. هي فرو ميرويم و فرو ميرويم و فروتر.
هر دلبستگي يك گوي است و ما هر روز دلبستهتر ميشويم. هر روز سنگينتر. هر روز پايينتر و اين پايين، تاريكي است و وحشت و بيهوايي، اما اگر هنوز هستيم و هنوز زندهايم از بابت آن يك ذره هوايي است كه از بهشت در سينهمان جا مانده است.
***
اینکه مدام به سینه ات می کوبد، قلب نیست؛ ماهی کوچکی است که دارد نهنگ می شود. ماهی کوچکی که طعم تنگ بلورین، آزارش می دهد و بوی دریا هوایی اش کرده است.قلب ها همه نهنگانند در اشتیاق اقیانوس . اما کیست که باور کند در سینه اش نهنگی می تپد! ...
آدم ها ، ماهی را در تنگ دوست دارند و قلب ها را در سینه ...
ماهی اما وقتی در دریا شناور شد، ماهی ست و قلب وقتی در خدا غوطه خورد، قلب است.
هیچ کس نمی تواند نهنگی را در تنگی نگه دارد؛ تو چطور می خواهی قلبت را در سینه نگه داری؟ و چه دردناک است وقتی نهنگی مچاله می شود و وقتی دریا مختصر می شود و وقتی قلب خلاصه می شود و آدم، قانع.
این ماهی کوچک اما بزرگ خواهد شد و این تنگ بلورین، تنگ و سخت خواهد شد و این آب ته خواهد کشید.
تو اما کاش قدری دریا می نوشیدی و کاش نقبی می زدی از تنگ سینه به اقیانوس. کاش راه آبی به نامنتها می کشیدی و کاش این قطره را به بی نهایت گره می زدی. کاش ...
***
وقتي قلبهايمان كوچكتر از غصههايمان ميشود، وقتي نميتوانيم اشكهايمان را پشت پلكهايمان مخفي كنيم و بغضهايمان پشت سر هم ميشكند، وقتي احساس ميكنيم بدبختيها بيشتر از سهممان است و رنجها بيشتر از صبرمان؛ وقتي اميدها ته ميكشد و انتظارها به سر نميرسد، وقتي طاقتمان طاق ميشود و تحملمان تمام... آن وقت است كه مطمئنيم به تو احتياج داريم و مطمئنيم كه تو، فقط تويي كه كمكمان ميكني...
***
وطن آدمی آنجاست که عشق و کلمه و ایمان را حرمت می گذارند.
بی وطنی ،مجازات هر کسی است که در جستجوی آبادی و در جستجوی دانایی است.
گزیده سخنان عبید زاکانی
عربی با پنج انگشت میخورد
او را گفتند:چرا چنین میخوری
گفت:اگر به سه انگشت لقمه گیرم ،دیگر انگشتانم را خشم آید
***
مردی را که دعوای پیغمبری می کرد نزد معتصم آوردند
معتصم گفت:شهادت میدهم تو پیغمبر احمق هستی
گفت:آری،از آنکه بر قوم شما مبعوث شده ام و هر پیامبری از نوع قوم خود باشد.
***
آخوندی را گفتند
خرقه خویش را بفروش
گقت:اگر صیاد دام خود را فروشد به چه چیز شکار کند
***
زشت رویی در آیینه مینگرست و می گفت:
سپاس خدای را که مرا صورتی نیکو بداد
غلامش ایستاده بود و این سخن می شنید و چون او بدر آمد،کسی بر در خانه او را از حال صاحبش پرسید
گفت:در خانه نشسته و بر خدا دروغ می بندد
***
موذنی بانگ میگفت و می دوید
پرسیدن که چرا میدوی
گفت:میگویند که آواز تو از دور خوش است
میدوم تا آواز خود بشنوم
***
شخصی با دوستی گفت:
پنجاه من گندم داشتم ،تا مرا خبر شد موشان تمام خورده بودند
او گفت:
من نیز پنجاه من گندم داشتم،تا موشان خبر شد من تمام خورده بودم
***
درویشی کفش در پا نماز می گذارد
دزدی طمع در کفش او بست گفت
با کفش نماز نباشد
درویش دریافت و گفت:
اگر نماز نباشد،گیوه باشد
***
هارون به بهلول گفت:
دوست ترین مردمان در نزد تو کیست؟
گفت:آنکه شکمم را سیر سازد
گف:من سیر سازم،پس مرا دوست خواهس شد یا نه؟
گفت: دوستی نسیه نمی شود
***
یکی اسبی به عاریت خواست
گفت:اسب دارم اما سیاه است
گفت:مگر اسب سیاه را سوار نشاید شد
گفت:چون نخواهم داد همینقدر بهانه بس است
***
مردی را پسر در چاه افتاد
گفت:جان بابا ،جایی مرو تا من بروم طناب بیاورم و تو را بیرون کشم.
***
سلطان محمود،پیری ضعیف را دید که پشتواره خار میکشد
بر او رحمش آمد گفت:
ای پیر دو سه دینار زر میخواهی یا درازگوشی یا دو سه گوسفند یا باغی که به تو دهم،تا از این زحمت خلاصی یابی
پیر گفت:زر بده تا در میان بندم و بر درازگوش بنشینم و گوسفندان در پیش گیرم و به باغ روم و به دولت تو در باقی عمر آنجا بیاسایم
سلطان را خوش آمد و فرمود چنان کردند
***
شخصی با دوستی گفت که مرا چشم درد میکند
تدبیر چه باشد؟
گفت مرا پارسال دندان درد میکرد،برکندم
***
سلطان محمود را در حالت گرسنگی بادمجان بورانی پیش آوردند
خوشش آمد گفت:بادمجان طعامی است خوش
ندیمی در مدح بادمجان فصلی پرداخت
چون سیر شد،گفت :بادمجان سخت مضر چیزی است
ندیم باز در مضرت بادمجان ،سخن پردازی کرد
سلطان گفت:ای مردک،نه این زمان مدحش میگفتی
گفت:من ندیم توام نه بادمجان،مرا چیزی می باید گفت که تورا خوش آید نه بادمجان را
***
مردی خر گم کرده بود
گرد شهر میگشت و شکر میگفت
گفتند:چرا شکر میکنی
گفت از بهر آنچه که من بر خر نشسته بودم
وگرنه من نیز امروز چهار روز بودی که گم شده بودم
***
مردی با نردبان به باغی میرفت تا میوه بدزدد
صاحب باغ برسید و گفت:
در باغ من چکار داری
گفت:نردبان می فروشم
گفت نردبان در باغ من میفروشی؟
گفت نردبان از آن من است،هر کجا که بخواهم میفروشم
***
خطیبی را گفتند:
مسلمانی چیست؟
گفت:من مردی خطیبم،مرا با مسلمانی چکار
***
دزدی در خانه فقیری می جست
فقیر از خواب بیدار شد و گفت:
ای مرد آنچه تو در تاریکی می جویی،ما در روز روشن می جوییم و نمی یابیم
گزیده سخنان صادق هدایت
تنها مرگ است که دروغ نمی گوید.
***
عشق چیست؟ برای همه رجاله ها یک هرزگی یک ولنگاری موقتی است . عشق رجاله ها را باید در تصنیفهای هرزه و فحشا و اصطلاحات رکیک که در عالم مستی و هشیاری تکرار میکنند پیدا کرد .
***
در زندگی زخم هایی هست كه مثل خوره روح آدم را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد. این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد چون عموما عادت دارند این درددهای باور نکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمرند و اگر کسی بگوید یا بنویسد مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند آنرا با لبخند شکاک و تمسخرامیز تلقی بکنند .
***
فقط با سايه ي خودم خوب ميتوانم حرف بزنم ، اوست كه مرا وادار به حرف زدن مي كند ، فقط او ميتواند مرا بشناسد ، او حتماً مي فهمد ... مي خواهم عصاره ، نه ، شراب تلخ زندگي خودم را چكه چكه در گلوي خشك سايه ام چكانيده به او بگويم:
" ايــن زنـــــدگــــي ِ مـن اســت ! "
***
مرگ، همه هستی ها را به یک چشم نگریسته و سرنوشت آنها را یکسان میکند نه توانگر می شناسد و نه گدا.
***
مرگ، مادر مهربانی است که بچه ی خود را پس از یک روز طوفانی در آغوش کشیده، نوازش میکند و می خواباند.
***
مرگ بهترین پناه دردها و غمها و رنج ها و بیدادگری های زندگانی است.
***
انسان چهره مرگ را ترسناک کرده و از آن گریزان است.
***
ما بچه مرگ هستیم و مرگ است که ما را از فریب های زندگانی نجات می دهد.
***
اگر مرگ نبود فریادهای نا امیدی به آسمان بلند می شد، به طبیعت نفرین می فرستاد.
گزیده سخنان خواجه عبدالله انصاری
در عجبم از کسی که کوه را می شکافد تا به معدن جواهر برسد،ولی خویش را نمی کاود تا به درون خود راه یابد.
***
الهی نام تو ما را جواز، مهر تو ما را جهاز، شناخت تو ما را امان، لطف تو ما را عیان.
الهی ضعیفان را پناهی. قاصدان را بر سر راهی. مومنان را گواهی. چه عزیز است آن کس که تو خواهی...
الهی در جلال رحمانی، در کمال سبحانی، نه محتاج زمانی و نه آرزومند مکانی، نه کس به تو ماند و نه به کسی مانی. پیداست که در میان جانی، بلکه جان زنده به چیزی است که تو آنی.
***
الهی چون در تو نگرم از جمله تاج دارانم و چون در خود نگرم از جمله خاکسارانم خاک بر باد کردم و بر تن خود بیداد کردم و شیطان را شاد
الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو
الهی اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم
الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم .
الهی ظاهری داریم بس شوریده و باطنی داریم بخواب غفلت آلوده و دیده ای پر آب گاهی در آتش می سوزیم و گاهی در آب دیده غرق . خواجه عبداللّه انصاری
***
الهی هر که تو را شناخت و علم مهر تو افراخت هر چه غیر از تو بود بینداخت.
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
***
الهی مرا آن ده که مرا آن به
الهی اگر از دنیا مرا نصیبی است به بیگانگان دادم
واگر از عقبی مرا ذخیره ای است به مومنان دادم
در دنیا مرا یاد تو بس و در عقبی مرا دیدار توبس
***
الهی ضعیفان را پناهی ؛ قاصدان را بر سر راهی ؛ مومنان را گواهی ؛ چه عزیز است آنکس که تو خواهی!
الهی هر که ترا شناسد ؛ کار او باریک و هر که ترا نشناسد ؛ راه او تاریک .
الهی توانائی ده که در راه نیفتیم و بینائی ده که در چاه نیفتیم .
الهی بر عجز خود آگاهم و بر بیچارگی خود گواهم ؛ خواست خواست توست ؛ من چه خواهم .
***
الهی از پیش خطر و از پس راهم نیست دستم گیر که جز فضل تو پناهم نیست.
الهی ترسانم از بدی،خود بیامرز مرا به خوبی خود.
الهی بنیاد توحید ما خراب مکن و باغ امید ما بی آب مکن.
الهی هرکس ازآنچه ندارد مفلس است و من از آنچه دارم.
الهی ابوجهل از کعبه می آید و ابراهیم از بتخانه،کار به عنایت بود ،باقی بهانه.
الهی اگر مجرمم، مسلمانم و اگر بد کرده ام پشیمانم.
الهی کدام درد از این بیش باشد که معشوق توانگر بود و عاشق درویش...
***
الهی من کیستم که ترا خواهم چون از قسمت خود آگاهم ، از هر چه می پندارم کمترم .
***
الهی فرمودی که در دنیا بدان چشم که در توانگران می نگرید ، بدرویشان و مسکینان نگرید .
الهی تو کریمی را والاتری که در آخرت بدان چشم که در مطیعان نگری در عاصیان نگری. خواجه عبداللّه انصاری
***
الهی دلی ده که در حرص و آز بر ما باز نشود و قناعتی ده که چشم امید ما جز بروی تو باز نشود.
الهی دستم گیر که دست آویز ندارم و عذرم بپذیر که پای گریز ندارم.
الهی تحقیقی ده که از دنیا بیزار شویم و توفیقی ده که در دین استوار شویم .
***
الهی اگر پرسی حجت نداریم و اگر بسنجی بضاعت نداریم و اگر بسوزی طاقت نداریم .
مائیم همه مسلمان بیمایه و همه از طاعت بی پیرایه و همه محتاج و بی سرمایه الهی چون نیکان را استغفار باید کرد ، نانیکان را چه باید کرد ؟
الهی مبینی و میدانی و برآوردن می توانی .
الهی چون همه آن کنی که می خواهی پس از این بنده مفلس چه می خواهی . الهی آمرزیدن مطیعان چه کار است . کرمی که همه را نرسد چه مقداب است ؟
الهی آفریدی رایگان و روی دادی رایگان . پس بیامرز رایگان که تو خدایی نه بازرگان
***
الهی اگر چه بهشت چون چشم و چراغ است
بی دیدار تو درد و داغ است.
دوزخ بیگانه را بنگاه است.
وآشنا را گذرگاه است
وعارفان را نظرگاه است
الهی اگر مرا در دوزخ کنی دعوی دار نیستم،واگر در بهشت کنی بی جمال تو خریدار نیستم.
الهی!
من به حور و قصور ننازم،اگر نفسی باتو پردازم،از آن هزار بهشت سازم.
***
الهی چون آتش فراق داشتی با آتش دوزخ چه کار داشتی . الهی روزگاری ترا می جستم خود را می یافتم . اکنون خود را می جویم ترا یافتم.
الهی بر عجز و بیچارگی خود گواهم و از لطف و عنایت تو آگاهم ! خواست خواست تو است من چه خواهم ؟ ( من چه دانم ؟)
***
الهی!خواندی تاخیر کردم.فرمودی،تقصیر کردم.عمر خود بر باد کردم و بر تن خود بیداد کردم.اگر گوییم ثنای تو گوییم.اگر جوییم رضای تو جوییم.
الهی!گفتی کریمم،امید بدان تمام است.تا کرم تو در میان است،نا امیدی حرام است.
.: Weblog Themes By Pichak :.